چگونه با خودمان صادق باشیم؟

مجله‌ی آموزش ایلیاد - آیا تا به حال احساس سرزنش‌کننده‌ای در ذهن‌تان داشته‌اید که به شما بگوید که با خود صادق نیستید؟ شاید بنظر مشکلی نباشد که خود را فریب دهید که باور دارید یک شغل یا یک رابطه عالی دارید، ولی در واقع اینطور نیست. یا شاید در حالی که واقعاً کار بزرگی انجام می‌دهید، خود را به خاطر امور مالی خود سرزنش کنید. به هر صورت، صادق بودن با خود فرصتی عالی برای ایجاد مهارت‌های زندگی، بالاتر رفتن از چالش‌ها، به دست آوردن پذیرش خود و بهبود اعتبار شماست.

 

در انجام ارزیابی شخصی خود راحت باشید، که می‌تواند یک ابزار مفید برای حل مسئله باشد. شما باید بدون شرم و سرزنش به آن نزدیک شوید. نیازی نیست که برای صادق بودن با خود بی‌رحم باشید. در عوض، در عین صداقت، ملایم و مهربان باشید.
•    خود را مانند دوستی در نظر بگیرید که به خودتان توصیه می‌کند. این باعث می‌شود که نسبت به خود بیش از حد خشن نباشید.

 

برای شروع صادق بودن با خود نیازی به ارزیابی همه جنبه‌های زندگی خود ندارید. به مواردی فکر کنید که هم باعث ناراحتی شما می‌شوند و هم قابل تغییر هستند. گزینه‌هایی که می‌توانید روی آن تمرکز کنید شامل اهداف، شغل، پول، خانواده، معنویت و عشق می‌شود.
•    همچنین می‌توانید نحوه گذران وقت خود را بررسی کنید. مثلاً وقت خود را با چه کسی می‌گذرانید؟ کیفیت زمانی که با دیگران می‌گذرانید چه کیفیتی دارد؟
•    می‌توانید به انتخاب‌هایی که درباره خود انجام می‌دهید نگاه کنید. به عنوان مثال، اهداف، ورزش، غذا خوردن، آشامیدن یا عادت‌های کاری شما چیست؟
•    شما می‌توانید در نقشی که بر عهده دارید به عملکرد خود نگاه کنید، مثلا سمتی که در شغل‌تان دارید، به عنوان والدین، به عنوان شریک زندگی و ... اهداف خود را ارزیابی کنید و به سمت آنها پیش بروید.

 

یک نقطه خوب برای شروع، موضوعاتی است که با نزدیک شدن به آنها احساس راحتی می‌کنید. سپس با مسائلی که احساس ناخوشایند می‌کنید کار کنید. همانطور که به توانایی خود در صداقت با خود اطمینان پیدا کردید، با نزدیک شدن به مباحثی که در پرداختن به آنها احساس راحتی نمی‌کنید، خود را به چالش بکشید.
•    مراقب باشید آنچه را ارزیابی می‌کنید فقط براساس احساس راحتی شما در مورد آن موضوع، آن را انتخاب نکنید. اگر از مواردی که باعث ناراحتی شما می‌شوند اجتناب کنید، ممکن است از مهمترین موضوعات اجتناب کنید.

زودتر یا دیرتر از خانواده بلند شوید یا فضای آرامی پیدا کنید که بتوانید در آن بنشینید و فکر کنید. بعضی از افراد هنگام انجام کار ساده دیگری و یا هنگام راه رفتن بهتر فکر می‌کنند. بدانید چه چیزی برای شما مفید است.

چیزی را در قالب کلمات نوشتن می‌تواند به خاص بودن شما کمک ‌کند. می‌توانید به هر روشی که احساس راحتی می‌کنید بنویسید، خواه این نوشته یک لیست باشد، یادداشت‌ نقاشی‌ یا نقشه  باشد. اگر با نوشتن راحت نیستید، صحبت کردن در یک ضبط صوت یا ضبط افکار خود را به هرروش دیگری را در نظر بگیرید.

 

به جای ارزیابی‌های مبهم و گسترده، نقاط قوت و زمینه‌های ویژه‌ای را برای بهبود خود پیدا کنید. این به شما کمک خواهد کرد. فقط روی زمینه‌های پیشرفت تمرکز نکنید، همچنین بر نقاط قوت و مهارت‌ها تمرکز کنید.
•    به عنوان مثال، به جای اینکه توجه داشته باشید که «بیش از حد خجالتی هستید»، می‌توانید بگویید «من می‌خواهم در جلسات محل کار وقتی که به شدت نسبت به موضوعی مطمئم، قاطعانه‌تر عمل کنم تا حرف خودم را برسانم»

 

در چه کاری خوب هستید؟ اشتیاق به چه کاری دارید؟ دیگران از چه چیزی درباره شما تعریف می‌کنند یا به شما می‌گویند در چه چیزی مهارت دارید؟ هنگامی که این موارد را ذکر کردید، به این فکر کنید که چگونه می‌توانید آنها را حتی بهتر کنید یا به نفع خود استفاده کنید.
•    ۱۰ دقیقه وقت بگذارید و جمله زیر را تا آنجا که می‌توانید به روش‌های مختلف تکمیل کنید: یکی از نقاط قوت من این است که ...

 

چه چیزی را دوست ندارید؟ چه چیزی برای شما خیلی خوب کار نمی‌کند؟ تمرکز بر زمینه‌های بهبود می‌تواند موارد را در منظر قرار دهد. هنگامی که آنها را لیست کردید، می‌توانید انتخاب کنید که آیا می‌خواهید این مناطق را بهبود ببخشید یا آنها را رها کنید.
•    ۱۰ دقیقه دیگر وقت بگذارید و جمله زیر را به همان روش‌های مختلف که می‌توانید کامل کنید: همه چیز خوب کار نمی‌کند وقتی ...

این موارد می‌تواند براساس نحوه استفاده از نقاط قوت یا بهبود خود باشد. در سطح شخصی، یک فرصت فقط توانایی کسب درآمد نیست. در عوض، یک فرصت ممکن است نیازهای شما را برآورده کند یا به شما در پیشرفت کمک کند.
•    به عنوان مثال، یادگیری یک ساز ممکن است فرصتی مالی برای شما فراهم نکند، اما رضایت از یادگیری ساز و احساس خوبی که به شما می‌دهد، می‌تواند فرصت کافی باشد.

 

چه چیزی می‌تواند این فرصت‌ها را تضعیف کند، امیدهای شما را از بین ببرد یا موفقیت شما را کنار بگذارد؟ شناسایی این عوامل باعث آگاهی بیشتر شما و تهدید آنها می‌شود.
•    برخی از خطرات خارج از کنترل ما هستند، اما بسیاری از آنها را می‌توان کاهش داد و یا پیش‌بینی کرد.

 

یک صندلی خالی روبروی خود قرار دهید و تصور کنید که روی صندلی نشسته‌اید. همه چیزهایی را که از خودتان دریغ می‌کنید با صدای بلند بگویید. اینها می‌تواند هر دو مورد مثبت در مورد خود شما باشد.
•    اگر از گفتگو با شخص دیگری احساس راحتی بیشتری دارید، می‌توانید تصور کنید که او روی صندلی نشسته است. حتی ممکن است بخواهید با آن شخص تماس بگیرید و مواردی را که گفته‌اید به او بگویید.

بعد از اینکه بیشتر به آنها فکر کردید، برخی ممکن است منطقی نباشند یا کاملاً درست به نظر نمی‌رسند. جای آنها را با مواردی که بنظر از لیست کم شده جایگزین کنید. همچنین، در کنار چیزهایی که واقعاً واقعی هستند، یک علامت ستاره قرار دهید.

با شناسایی زمینه‌های بهبود خود، با احساس ناامیدی و دلسردی مبارزه کنید. یکی از راه‌های انجام این کار این است که برای شناسایی زمینه‌های خودسازی و عمل به آنها پاداش‌های کمی به خود اختصاص دهید. همچنین، هنگام احساس ناامیدی و دلسردی، روی موارد آسان‌تر تمرکز کنید و چیزی را ارزیابی کنید که نسبتاً بدون درد و رفع آن آسان باشد.
•    به یاد داشته باشید، شما شایستگی خود را به عنوان یک انسان ارزیابی نمی‌کنید، فقط سعی می‌کنید تفاوت بین خود واقعی و خود ایده آل خود را تشخیص دهید.

 

دیدن عینی خود همیشه آسان نیست و ارزیابی صادقانه توسط فردی در خارج می‌تواند به شما کمک کند تا ارزیابی شخصی خود را منطقی ارزیابی کنید.
•    همه چیز را در منظر نگه دارید. بنابراین شما هنوز برنده جایزه صلح نوبل خود نشده‌اید. ما بیشتر از دیگران نیستیم. شما فقط انسان هستید و هیچ کس، از جمله خودتان، نباید انتظار کمال شما را داشته باشد.

زمینه‌های پیشرفت خود را در نظر بگیرید و اهدافی را برای کار در جهت آن ایجاد کنید. اهدافی که بیش از حد جسورانه به نظر می‌رسند را به اهداف فرعی و کوچک‌تر تجزیه کنید. اطمینان حاصل کنید که موفقیت را به گونه‌ای تعریف کنید که بتوانید تشخیص دهید چه زمانی موفق بوده‌اید و چه بسا موفق باشید.
•    به عنوان مثال، اگر فکر می‌کنید که با مشکل افزایش وزن روبرو هستید، هدفی مانند  از دست دادن ۲۰ کیلو  را بردارید و آن را به قدم‌های کوچکتر تقسیم کنید که شما را به هدف خود می‌رساند. تا آنجا که می‌توانید به تغییرات کوچک بیندیشید که در کنار هم می‌توانند به شما در رسیدن به هدف جسارتانه شما بیفزایند. به عنوان مثال، هفته اول تمام نوشابه‌ها و نوشیدنی‌های با شکر را قطع کنید. هفته دوم، تمام کالاهای پخته شده بسته بندی شده، مانند کلوچه‌ها و دونات را قطع کرده و نسخه‌های سالم را جایگزین آنها کنید. رژیم غذایی خود را از نو بازسازی کنید تا زمانی که تقریباً تمام مدت غذاهای سالم بخورید.

لیست‌های خود را حفظ کنید تا هم نقاط قوت و هم اهداف جدیدتان را به شما یادآوری کند. وقتی کاری را با موفقیت انجام دادید یا به هدفی رسیدید، آن را خط بزنید و مورد دیگری را به لیست خود اضافه کنید. اگر گیر کردید، موانع پیشرفت را مشخص کنید و بر چگونگی غلبه بر آنها تمرکز کنید.
•    به عنوان مثال، اگر نمی‌توانید از اعتیاد به قمار خلاص شوید، به این فکر کنید که چگونه روند ترک را شروع کرده‌اید و در چه مواقعی موفق نبوده‌اید. شاید شما تشخیص داده باشید که آخر هفته‌ها وقتی کار دیگری برای انجام دادن ندارید به قمار روی می‌آورید، پس می‌توانید برای اشغال وقت خود در آخر هفته‌ها برنامه‌ریزی فعالیت‌های بیشتری را شروع کنید.

 

از طریق همه اینها به یاد داشته باشید که رفتارهای خود را از شخصی که هستید جدا کنید. شما اعمال خود نیستید و اقدامات شما ارزش شما را مشخص نمی‌کند. همانطور که روی زمینه‌های بهبود تمرکز می‌کنید، به نظر می‌رسد تمام کارهایی که شما انجام می‌دهید بهبود خودتان است. بنابراین، حتماً روی مناطقی تمرکز کنید که نیازی به پیشرفت ندارید.
•    به عنوان مثال، اگر تمرکزتان روی ورزش بیشتر است و طی ماه گذشته تمام اهداف ورزشی خود را برآورده کرده اید، اشکالی ندارد که به جای دویدن، یک روز مرخصی بگیرید و به سینما بروید. فقط باید مراقب باشید که عقب نشینی نکنید و کارهای خوب خود را خنثی نکنید.

 

مجله‌ی آموزش ایلیاد