آیا ما واقعاً در عصر زمینشناسیِ جدیدی زندگی میکنیم؟
مجله علمی ایلیاد - به «مگالایان» آمدید. این عصر مگالایان نامیده میشود؛ امتدادی از زمان که از حدود ۴،۲۰۰ سال قبل تا همین الان که شما خواندن این جمله را تمام کردید، است. اکنون این دورهای که اخیراً شناخته شده است که در ماه ژوئیه ۲۰۱۸ توسط انجمن بینالمللی چینهشناسی به تصویب رسیده، عصر مجزایی در مقیاس زمانیِ زمینشناسی در نظر گرفته میشود، اما از زمانی که مگالایان اعلام شده، در بحث و جدالهای داغ و گرم مطرح شده است.
در تصویر بزرگتر، عصری که اکنون در آن زندگی میکنیم، عصر «هولوسن» نامیده میشود که تقریباً ۱۱،۷۰۰ سال طول کشیده است، یعنی از پایان آخرین عصر یخبندان. در سال ۲۰۱۲ گروهی تحقیقاتی از دانشمندان، رسماً تقسیمبندی هولوسن به سه عصر را بر اساس تغییرات متمایز در تاریخ زمینشناسی، پیشنهاد دادند. بالاترین و جدیدترینِ این عصرها، مگالایان است. قبل از مگالایان، دو عصر دیگری که به تازگی به تصویب رسیدهاند، بوده است؛ عصر «نورثگریپیان» و قبل از آن، یعنی قدیمیترینِ آنها، عصر «گرینلندیان».
با توجه به تغییراتِ تازه تصویبشده، عصر مگالایان هولوسنِ دیرین زمانی آغاز شد که جهان، در حدود ۴،۲۰۰ سال قبل، خشکسالی ناگهانی و بحرانیای را تجربه کرد؛ طلسم خشکسالیِ شدید که دویست سال طول کشید. انجمن بینالمللی چینهشناسی «ICS» معتقد است که سختیِ محیطیِ این رویداد، منجر به مهاجرتهای عظیم و فروپاشی تمدنها در مصر، یونان، سوریه و دیگر نقاط شده است، اما همه با این نشانهی فاجعهبار موافق نیستند.
باستانشناس «گای میدلتون»، در مقالهای جدید استدلال میکند که شواهد باستانشناسیِ ضعیفی برای چنین فروپاشیِ گستردهای وجود دارد. میدلتون مینویسد: «جبر محیطی و اقلیمی در پسِ این روایت فروپاشی و خشکسالی، نمیتواند علت و منشاء شرایط تاریخیِ خاص، قدرت انسان برای تغییر قابل ملاحظه و انتقال عوامل محیطی به بافتهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی باشد. بنابراین شواهد کنونی درمورد این مساله که ۲،۲۰۰ سال قبل از میلاد، آغازِ معنیداری برای عصر جدید در اصطلاح انسانی بوده یا نه و اینکه آیا خشکسالیِ شدید وجود داشته یا نه؟ شک و شبهه ایجاد میکند.»
از نظر میدلتون، دامنهی تغییرات اجتماعی برای فرآیندی در ۲،۲۰۰ سال قبل از میلاد، آن قدر پیچیده و متنوع بوده که نمیتوان آنرا «تاریخ آستانهایِ» معنیداری در نظر گرفت؛ خطایی که وی به فقدان ارتباط و همکاریِ مناسب بین پژوهشگران حوزههای زمینشناسی، باستانشناسی و تاریخ نسبت میدهد. میدلتون به نشنال جئوگرافی، گفت: «این ایده که فروپاشی جامعه میتواند به خاطر دلیلی ساده کنار گذاشته شود، عامل انسانی را نادیده میگیرد. فروپاشی، اصطلاح دروغینی است. مساله آن قدرها هم ساده نیست که تغییرات اقلیمی برابر با فروپاشی باشد.»
از نظر محققانِ درگیر در مسالهی مگالایان و تقسیمات رسمیِ جدیدِ ICS از هولوسن، ایدههای میدلتون مقبولیت خوبی نداشته است. «مایکل واکر» دانشمندی از دانشگاه ویلز که گروه تحقیقاتی مگالایان سال ۲۰۱۲ را رهبری کرده، به خبرگزاریها گفت: «این بخش کاملاً گمراهکنندهای از نوشته است که درک اسفناکی از حقایق را نشان میدهد.» همکار واکر، «هاروی ویس» از دانشگاه ییل که میدلتون را با عنوان نویسندهی پاپ باستانشناس، دکترای ناموفق باستانشناسی و مدرس زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم در ژاپن، توصیف میکند، افزود: «من حتی یک ادعای درست و دقیق را نمیبینم. چرا علم این چرندیات را منتشر میکند؟»
در حالی که آشکارا هیچ عشق گمشدهای بین حامیان میدلتون و مگالایان وجود ندارد، اما واضح است که میدلتون تنها پژوهشگری نیست که نسبت به اعتبارنامهی مگالایان متقاعد نشده است. به محض اینکه ICS این سه عصر را در ماه ژوئیه اعلام کرد، از سوی دیگر پژوهشگرانی که ادعا داشتند تقسیماتِ «غیرضروریِ» هولوسن، موضوع منحرفکننده و گیجکنندهای است که مانع از شناخت آنتروپوسن میشود، انتقادهایی صورت گرفت. آنتروپوسن یک عصر زمینشناسیِ پیشنهادی است که مشخصهی آن، تاثیر متداوم و ماندگار انسان روی زمین است.
طبق نظر منتقدان، پذیرش آنتروپوسن که به ادعای برخیها، در حال حاضر باید هولوسن را به پایان رسانده باشد، به خاطر مگالایان و همتایانى جدیدِ آن دشوار شده است. زمینشناس «مارک ماسلین» از دانشگاه کالج لندن، گفت: «ما تعاریف جدید بسیار زیادی داریم که شاید در حال حاضر با گروه تحقیقاتی آنتروپوسن مغایر و متضاد باشد و برخلاف آن چیزی باشد که اکثر دانشمندان باور دارند؛ مهمترین تغییرات روی زمین در ۱۰،۰۰۰ سالِ گذشته بوده است.»
دیگران حتی کمتر از این هم مهربان بودهاند. زمینشناس «بن ون» از دانشگاه میشیگان پرسیده است: «مگالایان چه کوفتی است؟ من به خاطرِ این حیرتزده و گیج شدم. فکر میکنم آنها با این کارشان آنتروپوسن را بیاهمیت و ناچیز کردهاند.» این مساله مانند عداوت علمیِ مبهمی به نظر میرسد، اما طرفداران آنتروپوسن میگویند در اینجا محکمتر هستند و بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. از یک منظر، هرچه به مدت طولانیتری به تعریف کردن عصرهای زمینشناسی به عنوان فصلهایی که کاملاً خارج از کنترل ما است، ادامه دهیم، زمان طولانیتری هم در معرض امتناع از تصدیق تاثیر مداوم و بیسابقهی خود بر جهانِ اطرافمان خواهیم بود.
«ماسلین لوئیس» و «سیمون لوئیس»، مامورهای تحقیق و توسعه در UCL، در گفتگویی در ماه آگوست، نوشتند: «این شناخت گسترده که اقدامات انسانی منجر به تغییرات گسترده و دور از دسترسی در زیرساخت حمایت از زندگی در روی زمین میشود، پیامدهای فلسفی، اجتمعی، اقتصادی و سیاسی عمیقی به همراه داشته است. قطعاً این مساله آن قدر مهم است که دانشمندان را وادار سازد با یکدیگر همکاری کنند تا بتوانند دقیقاً تعریف کنند که انسان چه زمانی به ابرقدرت زمینشناسیِ جدیدی تبدیل شد و به همهی ما کمک کند تا دورهی جدیدی که در آن زندگی میکنیم را بهتر بشناسیم.»
این مقالهی جدید در مجلهی Science منتشر شده است.
نوشته: پیتر داکریل
ترجمه: زهرا جهانبانی - مجله علمی ایلیاد
ترجمه: زهرا جهانبانی - مجله علمی ایلیاد