این حماسه با کابوس هر بیمار آغاز شد. «اِدِن» که از تولد ۲ سالگیاش هیجانزده شده بود، تقریباً در استخر خانوادگیشان غرق شد. این دختربچه درون استخر پیدا شد، درحالیکه صورتش در داخل آب غوطهور شده و واکنشی از خود نشان نمیداد. او به سختی زنده بود.
به گفتهی دکتر «پائول هارچ»، پیشبینی اولیه خوب نبود. قلب دختر بچه ضربان نداشت. وی گفت: «۱۰۰ دقیقه CPR در منزل و اورژانس طول کشید تا جریان خون بازگردد و سپس علایم آزمایشگاهی از او مشاهده شد که به ندرت در انسان زنده مشاهده میشود.» اسکنهای MRI آسیب مغزی شدید را نشان دادند. مغز او در حال کوچک شدن و آب رفتن بود. او در حال از دست دادن مادهی خاکستری برای کنترل ماهیچه، ادراک حسی و گفتار حیاتی است و مادهی سفید شبکهی سیستم عصبی مرکزی که بخش اصلی مغز را تشکیل میدهد، بود.
طی دو ماه بعد، ادن کنترل ماهیچه و همچنین توانایی صحبت، راه رفتن و پاسخ درست به درخواستها را از دست داد. سپس این جریان در دورهی دو ماه تغییر کرد، وقتی تحت مدیریت دکتر «هارچ ادن» شروع به HBOT کرد. درمانی که او تجویز کرده بود؛ بزرگترین درمان در تاریخِ علم است که اشتباه برداشت شده است.»
به گفتهی او، دلیلی برای این سوءبرداشت این است که به راحتی نمیتوان توضیح داد این درمان چگونه عمل میکند. اما چند مطالعهی اخیر بر روی بیماران بزرگسال مبتلا به آسیب شدید، نشان داد که حتی یک جلسه HBOT میتواند تأثیرات آنی بر فعالیت هزاران ژن حیاتی برای بهبود بافت بگذارد. این یعنی هر بار که HBOT انجام میشود، بیان ژن را بهطور مفید دستکاری میکنیم و از مرگ سلول و التهاب جلوگیری میکنیم، درحالیکه رشد و بازسازی بافت را بهبود میبخشیم.»
اگرچه بسیاری از بیمارستانها اکسیژن درمانی هایپرباریک را در ایالات متحده پیشنهاد میدهند، بیمارستان اطفال آرکانزاس جزء آنها نیست. بنابراین پس از ارائهی یک رژیم ابتدایی برای قرارگیری در معرض اکسیژن در منزل، هارچ، رئیس بخش طب هایپرباریک در مرکز پزشکی دانشگاه دولتی لوئیزیانا، دختر بچه را به نیواورلئان برد.
۷۸ روز پس از غرق شدن، ادن شروع به اکسیژن درمانی هایپرباریک کرد. او در نهایت ۴۰ جلسه تحت این درمان قرار گرفت. این جلسات هر کدام ۴۵ دقیقه طول میکشیدند و ۵ روز در هفته انجام میشدند.
هارچ اشاره کرد: «در هر جلسه، او پیشرفتهای کوانتومی داشت.» مادر ادن گفت: «در جلسهی دهم دخترش تقریباً عادی بهنظر میرسید. او میتوانست راه برود.» پیشرفت زبانیاش تسریع یافت و تا حدی بهبود پیدا کرد که حتی از قبل از حادثه نیز بهتر شده بود و اسکنهای بعدی MRI شک هارچ را ثابت کردند: «آب رفتن مغزش تقریباً دوباره کاملاً رشد کرده بود. این چیزی است که قبلاً هرگز دیده نشده است. اما کودکی در حال رشد، مغزی غنی از هورمون و یک شبیهسازی در این محیط داریم. نتیجه این است که توانستیم رشد مجدد بافت مغز را در نتیجهی این درمان ثابت کنیم.»
تجربهی ادن مثل معجزه است، اما ذکر این نکته حائز اهمیت است که این فقط گزارشی از یک پرونده است. این پرونده نمیتواند ثابت کند که اکسیژن درمانی هایپرباریک برای افراد دیگر در شرایط مشابه نیز اثربخش است. هارچ هنوز باور دارد که این درمان میتواند سودمند باشد و معتقد نیست که این بازدهی مثبت به سن ربطی داشته باشد. وی گفت: «سن ربطی ندارد. چیزی که مهم است زمان مداخلهی درمان است. هرچه زودتر، بهتر. در واقع، اکنون چهار آزمایش دیگر نیز وجود دارد که در بزرگسالان نشان میدهند میتوان نرخ مرگ و میر در بیماران مبتلا به آسیب مغزی شدید را تا ۵۰ تا ۶۰ درصد کاهش داد؛ اگر ظرف هفتهی اول پس از آسیب انجام شوند. بنابراین میخواهم پزشکان را تشویق کنم تا به این درمان توجه کنند. معیاب آن بسیار کم است. اما مزایای آن بهشدت دلگرم کننده است.»
سازمان غذا و دارو اعلام کرد که خطرات اکسیژن درمانی هایپرباریک از درد خفیفی مثل درد سینوس و فشار گوش تا بسیار جدی مثل فلج یا آمبولی هوا متغیر است. این مطالعهی موردی اخیراً در مجلهی Medical Gas منتشر شده است.
نوشته: آلان موزس ترجمه: سحر اللهوردی - مجله علمی ایلیاد