زمینتختگرایان؛ پدیدههایی نخبه یا عقبماندگانی از بشریت؟

مجله علمی ایلیاد – چند وقتی است که در فضای مجازی، صفحهها، گروهها و کانالهایی با عنوان «معتقدین به زمینِتخت» بهوجود آمده است که اساسِ اعتقاد آنها بر پایهی تخت بودن زمین است و کروی بودن سیارهی زمین را منکر میشوند. آنها تا حدی بر حرف خود پافشاری میکنند که کروی بودن زمین را توطئهای جهانی میدانند.
این ذهنیتِ جدیدی نیست و فضای مجازی امروزی، تنها منتشر کنندهی نظر عدهای شده است که همچون انسانهای باستانی فکر میکنند. برای اولین بار در دنیای مُدرن، فردی بهنام «ساموئل روبوتام» که نویسندهای انگلیسی بود، این بحث را مطرح کرد که زمین، شبیه به دیسکی است که گنبدی بر فراز آن وجود دارد و ماه و خورشید و همهی ستارگان به زیر این گنبد چسبیدهاند. او نظریهاش را این چنین کامل کرد که گرداگرد زمین، کوهایی از یخ وجود دارد که انتهای زمین هستند!
جالب اینجا است که وقتی از زمینتختگرایان مستنداتی میخواهید، شما را به چند ویدئو در یوتیوب ارجاع میدهند که هیچ سندیتی ندارد. در این ویدئوها چیزی جز چند تصویربرداری زیرکانهی غیرحرفهای یا استناد به آثار تاریخی درون غارها و پوست حیوانات یا اشتباهات عمدی و سهوی در مشاهدات و محاسبات صورت نمیگیرد و دانش ابتدایی انسان را به علم پیشرفتهی امروزی ارجح میدانند. برخی از آنها هم به کتابهای آسمانی و گفتههای ادیان روی میآورند و با تفسیری دلخواه، برداشتی نزدیک به نظر خود را به شما تحمیل میکنند.
معتقدان به زمینتخت چه کسانی هستند؟
هنوز معلوم نیست معتقدان به تخت بودن زمین، با تکرار عقاید مربوط به دوران باستانی انسانها، چه هدفی را دنبال میکنند و آیا اصلاً هدفی دارند یا فقط سر لجبازی با اکثریت را دارند؟ گاهی، دولتها و سیاستمداران را توطئهگر خطاب میکنند، گاهی دانشمندان و گاهی روحانیون مذهبی را عوامل فریبی جهانی معرفی میکنند و مردم عادی را فریبخوردههایی که بازیچهی آنها شدهاند، تصور میکنند و خود را علامهی دهری میدانند که مُچ فریبکاران را گرفته و قصدِ باز کردن و افشای حقایقی را برای همهی مردم جهان دارند!
میتوان این عقاید غیرمنطقی و غیرعلمی را ناشی از عدم اعتماد به نخبگان جهان دانست که باعث ایجاد چنین ذهنیتی شده است. عواقب چنین اعتقاداتی، طرد از طرف جامعه، نداشتن کنترل بر افکار فردی و عدم احساس امنیت است که بهوضوح در افراد معتقد به زمینتخت دیده میشود.

«ویرن سوامی» روانشناس اجتماعی از دانشکدهی راسکین در کمبریج میگوید: «انجمن جهانی زمینتخت در دههی ۱۹۵۰ تاسیس شد، ولی امروزه بازتابی گسترده در رسانههای اجتماعی اینترنتی داشته است. همچنین افراد معروفی همچون خانم تیلا تکویلا شخصیت تلویزیونی آمریکایی و خوانندهی رپ B.B به جمع طرفداران تخت بودن زمین پیوستهاند که بیشتر وجههای تبلیغاتی دارند.»
همچنین چندی پیش فردی بهنام «مایک هیوز» که جادوگری آمریکاییست، ادعا کرد که در حیاط خانهاش موشکی خواهد ساخت تا به ارتفاع ۵۵۰ متری زمین برود و با چشمان خودش ببیند که زمین انحنایی ندارد! بهطور کلی میتوان افراد معتقد به این نظریه را افرادی دانست که در جامعه، کمتر دیده میشوند و همین بهخاطر، با مطرح کردن تئوری توطئه، قصد معروف شدن خود را دارند و میکوشند از این راه خود را در جوامع کوچک اطرافشان مطرح کنند و تجارت یا هنر خود را به آنها بفروشند.
تجربه نشان داده که این افراد به علم و دانش اعتمادی ندارند و دانشمندان را افراد فریبکاری میدانند که قصد دارند مردم را فریب دهند. وقتی از آنها سوال میشود هدف دانشمندان از این کارها چه چیزی میتواند باشد، دلیلی نمیآورند و جوابهایی بیربط، میدهند. آنها از ناسا متنفرند، تا جایی که کارکنان ناسا را گرافیستهایی میدانند که با طراحی تصاویر جعلی، زمینه را برای فریب مردم فراهم میکنند! همچنین آنها تمامی رویدادهای بزرگ جهان علم را دروغ میدانند که ماموریت سفر به ماه بزرگترین آنها است. مدام آنرا فریبی جهانی میخوانند، اما دلیلی منطقی برای این فریب ندارند.
در سال ۲۰۱۵ مطالعهای روانشناسی انجام گرفت که نشان میدهد افراد، پس از هر حادثه یا رویدادی پیچیده، بهشدت دچار توهم توطئه میشوند. این تحقیق که بر روی آثار پس از حادثهی ۱۱ سپتامبر تمرکز داشت، به تعداد زیادی نظریهی ساختگی که بوی توطئههای عجیب را میدادند، رسید. این نظریهها تا جایی پیش رفت که گروهک تروریستی القاعده را بیتقصیر و موجودات فرازمینی را مسبب ربوده شدن هواپیماها و برخورد آنها با برجهای دوقلوی نیویورک میدانستند!
در نهایت، باید پذیرفت که تئوریهای توطئه برای افراد عام، کمسواد و بیسواد جهان جذاب هستند، هرچند که به دفعات دیده شده افرادی از جامعهی تحصیل کرده و نخبه نیز به طرفداران این نظریهها پیوستهاند. توجه بیش از حد به این افراد، حتی از سر تفریح نیز باعث میشود آنها اعتماد به نفس کاذبی بهدست بیاورند و از ترویج اعتقادات ناصحیح خود، احساس خوبی داشته باشند.
هرچند تجربه نشان داده که معتقدین به مسائل شبهعلم، اغلب پس از بحثهای علمی و منطقی، متقاعد نشده و باز هم بر اعتقاد اشتباه خود پافشاری میکنند، اما بهنظر میرسد تنها راه مقابلهی صلحآمیز و منطقی با این افراد، وارد بحث شدن با آنها و توضیح بدیهیاتِ ساده و اولیهی جهان علم است. باید کمی اندیشید و راه را از بیراهه تشخیص داد. با مطالعهی منابع معتبر و اساسی علم، میتوان واقعیتهای بدیهی جهان را با گوشت و پوست و استخوان درک کرد و مجال این را به افرادی سادهانگار نداد که اعتقاد پوچ و بیارزششان را به رخ دیگران بکشند.
نوشته: علی عمانی – مجله علمی ایلیاد