علاوه بر این موارد، مطالعهای جدید نشان داد که هنوز افرادی شکاک که آنها را «متوهمین توطئه» مینامند، وجود دارند که اعتقاد دارند غذاهای تراریخته، بهواسطهی دستکاری ژنتیکی عامل ابتلا کودکان به اوتیسم هستند!
«براندون مک فرادن» استادیار علوم فناوری منابع غذایی و انسانی و نویسندهی راشد این مطالعه میگوید: «اطلاعرسانیهای علمی باید درک افراد از مسائل علمی و ارتباط آنها به مسائل شبهعلم و توهمات توطئهی مرتبط با مباحث علمی مانند تغییرات اقلیمی و آب و هوا و خوراکیهای تراریخته را ارتقاء دهد. البته که تنها رساندن اطلاعات علمی به مردم برای تغییر رفتار آنها کافی نیست.»
غذاهای اطلاحشدهی ژنتیکی یا همان «GM»ها، توسط سازمان بهداشت جهانی بهعنوان غذاهای مشتقشده از اُرگانیسمهایی که ژنتیک آنها بهگونهای تغییر کرده که در طبیعت این تغییرات غیرممکن هستند، شناخته میشود. به گفتهی وبسایت سازمان بهداشت جهانی، بیشتر محصولات تراریخته به مقاومت در برابر بیماریهای گیاهی و افزایش مقاومت گیاهان در برابر آفتکشها منجر میشود و آنها خطری برای انسان محسوب نمیشوند.
مک فرادن میخواست بیشتر دربارهی شکاف بین افکار مردم عام و اجتماعهای علمی بداند. در مطالعهی منتشر شده در مجلهی آنلاین PLOS ONE که مک فرادن بر روی 955 نفر انجام داد، میزان واقعی درک افراد از حقیقت غذاهای تراریخته و تغییرات اقلیمی بررسی شد.
او سعی کرد تا هرگونه پرسشی را مطرح کند. از جمله این عباراتی دربارهی میزان دانش شرکتکنندگان از خوراکیهای تراریخته، که میزان آشنایی واقعی افراد با اینگونه مسائل را آشکار میکرد. وی عباراتی با جوابهای درست یا نادرست مطرح کرد؛ مانند «گوجهفرنگیهای عادی ژنی ندارند، ولی گوجهفرنگیهای تراریخته دارای ژن هستند؟» ۳۱.۹ درصد از آنها گفتند درست است!
او همچنین سوالاتی اینچنین پرسید: «محصولات تراریخته سبب ایجاد حساسیت غذایی میشود.» ۳۶ درصد با این جمله موافق بودند!
همچنین سوالی دربارهی تغییرات آب و هوایی مطرح کرد: «اثرگلخانهای همان گرمایش جهانی است.» حدود ۴۵ درصد گفتند درست است!
مک فرادن گفت: «واضح است که دانش علمی بیشتر باعث آگاهی عمومی میشود. بهطور کلی افراد آگاه نظراتی نزدیک به نظرات علم دارند. با این حال همین افراد، زمانی که مسالهای متضاد پیش میآید، کمتر با آن مساله موافق هستند. از اینرو تمام شایعاتی که دربارهی خوارکیهای تراریخته در بین عموم مردم رواج پیدا میکند، از روی عدم آگاهی واقعی است.»
نوشته: برد باوک ترجمه: علی عمانی – مجله علمی ایلیاد