دغدغه‌ی بیل گیتس از آینده‌ی فناوری در جهان

 
مجله علمی ایلیاد - هر قدر چیزی کمیاب باشد، به همان میزان بر ارزش آن افزوده می‌شود. ما این قانون عرضه و تقاضا را از همان دوران ابتدایی کودکی فرا می‌گیریم و تا حد زیادی این قانون در زمان بزرگسالی ما هم کارساز واقع می‌شود؛ دست‌کم در جوامع سرمایه‌داری جهان.

اما در یکی از پست‌های وبلاگی که اخیراً منتشر شد، «بیل گیتس» خبر داد که دوران عرضه و تقاضا به پایان رسیده است. به باور گیتس، این قانون در اقتصاد امروز مفهومی ندارد. او احساس می‌کند که بسیاری از سیاست‌مداران در بررسی و توجه به این جابجایی‌های اقتصادی قصور کرده‌اند و می‌بایست در قانونگذاری‌های خود و هدایت کشورها به آینده، به مسائل فوق توجه ویژه‌ای می‌داشتند.

خب دلیلش چیست؟ قسمت عمده‌ای از شرکت‌های معتبر و پرآوازه‌ای که کسب درآمد می‌کنند، دیگر به اجناس و کالاهای ملموس وابستگی ندارند. البته، شرکت‌هایی مثل تسلا، هنوز کما بیش در معرض نیروهای عرضه و تقاضا قرار دارند، زیرا آن‌ها به افزایش قیمت ادامه داده (تقاضای بالا) و اتومبیلی نمی‌فروشند (عرضه پایین)؛ آن‌ها در حال تبدیل به یک استثنا هستند، نَه هنجار.

اما برای شرکت‌هایی که منحصراً در زمینه‌ی نرم‌افزار فعالیت می‌کنند، مفاهیم سنتی عرضه و تقاضا دیگر اهمیت چندانی ندارند. به باور بیل گیتس، برای توسعه نرم‌افزاری جدید، کل هزینه از پیش پرداخته می‌شود. تولیدکنندگان کالاهای سنتی‌تر باید برای هر محصولی که تولید می‌کنند، به قطعات و نیروی کار پرداخت کنند؛ در حالی که یک برنامه کامپیوتری تازه مثل مایکروسافت وُرد می‌تواند با هزینه‌های توزیع و فضای سِروِر، به‌طور بی‌نهایت مونتاژ، فروخته و دانلود شود.

گیتس در وبلاگش به سرمایه‌داری بدون سرمایه اشاره می‌کند؛ کتابی که به بحث و بررسی در خصوص چگونگی تغییر اقتصاد می‌پردازد، در عین حال که شرکت‌های معتبر زیادی بدون برخورداری از محصولات ملموس عمل می‌کنند. نویسنده‌ی آن کتاب بیان می‌دارد که محصولات دیجیتال که با عنوان «سرمایه‌گذاری ناملموس» شناخته می‌شوند، خطرات تازه‌ای را برای کسب و کار و سرمایه‌گذاران به همراه می‌آورند. در کتاب فوق، این ایده بررسی می‌شود که توسعه‌ی نرم‌افزار هزینه‌ای اضافی است؛ زیرا توسعه‌دهندگان نمی‌توانند مخارج و زیان‌های خود را با شرایطی که سایر شرکت‌ها جبران می‌کنند، جبران نمایند.

برای مثال، اگر تسلا وارد رکود و سیر نزولی زیان شود، می‌تواند زیان‌های وارده را با فروش قطعات، تجهیزات و کارخانه‌ها با قیمت پایین جبران کند. اما یک شرکت نرم افزار از چنین چیزهایی بی‌بهره است. این شرکت‌ها با نرم افزارهای نامناسبی روبرو هستند که هیچ خواهانی ندارند.

مالکیت نرم‌افزار همواره در طول زمان به وقوع می‌پیوندد؛ مثلاً شرکتی بزرگ و موفق کُدی را از یک شرکت کوچک و رقیب خریداری می‌کند. فیسبوک این کار را آن‌قدر انجام داده است که برخی از سیاست‌مداران از قبیل «لینزلی گراهام» اعلام کرده‌اند که این سایت رسانه‌ی اجتماعی، به یک انحصار تبدیل شده است. اما همه‌ی سیاست‌مداران مثل گراهام علاقمند به فضای فناوری نیستند تا در خصوص عملیات فیسبوک اظهار نظر کنند. عده‌ی زیادی اساساً دچار سوءتفاهم می‌شوند که شرکت‌های فناوری چگونه بدون فروختن محصولات، کسب درآمد می‌کنند. جلسه‌ی دادرسی ماه آوریل را در نظر بگیرید که «مارک زاکربرگ» در آن می بایست در خصوص رسوایی «کمبریج آنالیتیکا» به کنگره پاسخ می‌داد؛ سناتورها و نمایندگان نشان دادند که اطلاعات چندانی درباره‌ی چگونگی کسب درآمد شرکت‌های رسانه‌ی اجتماعی ندارند. این عامل، کار را برای اِعمال قانون بر روی آن‌ها با دشواری روبه‌رو می‌سازد.

پس حتی اگر هیچ کدام از مثال‌هایِ به‌خصوص در اظهارات بیل گیتس صحت نداشته باشد، حتماً به چیزی پی‌برده است که می‌گوید سیاست‌مداران و رهبران ما، در وفق یافتن با اقتصاد فناوری محور امروزی عملکرد نامناسبی داشته‌اند. به باور گیتس، تولید ناخالص داخلی هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری در زمینه عناصر غیرملموس را در نظر نمی‌گیرد. باید در این زمینه به توسعه و تحقیقات بازار توجه کرد. اگرچه این مورد شاید در دو دهه‌ی قبل اهمیت چندانی نداشت، اما در حال حاضر از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ چرا که شرکت‌های فناوری در حالِ در دست گرفتن قسمت عمده‌ای از اقتصاد آمریکا هستند. شواهد نشان از کُند بودن دولت در وفق دادنِ خود با شرایط اقتصادی تازه است.

آقای بیل گیتس، هیچ توصیه‌ی مشخصی برای سیاست‌های اقتصادی جدید ارائه نکرد؛ پس مشخص نیست که او چه انتظاری از دولت فدرال دارد یا اینکه آمریکا باید چگونه اولویت‌های اقتصادی خود را مورد تجدید نظر قرار بدهد. اما آنچه مشخص است این است که باید از روش‌های ساده و سنتی که بر اقتصاد گذشته حکمرانی می‌کردند، صرف‌نظر کنیم. با قوانین و سیاست‌هایی که با نحوه‌ی عملکرد اقتصاد ما و نحوه‌ی کسب درآمد شرکت‌های آمریکایی مطابقت دارند، قانون‌گذاران می‌توانند مالیات و قوانین تازه‌ای را وضع کنند که برای همه کارساز باشد. اما اگر رهبران ما می‌خواهند سهمی در رشد و توسعه‌ی اقتصاد داشته باشند، باید در ابتدا آن‌را درک کنند.

بیل گیتس می‌نویسد: «اینکه امروزه چرا همه از مشروع بودن سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی نرم‌افزار با تردید می‌نگرند، غیر قابل تصور جلوه می‌کند، اما از دهه‌ی ۱۹۸۰ تاکنون، شرایط تا حد چشم‌گیری دست‌خوش تغییر قرار گرفته است. حالا زمان آن است که در مورد چگونگی کارکرد اقتصاد نگرش تازه‌ای داشته باشیم.»
 
نوشته: دن روبیتسکی
ترجمه: منصور نقی‌لو - مجله علمی ایلیاد
مجله ایلیاد رادر اینستاگرام دنبال کنید...مجله ایلیاد رادر تلگرام دنبال کنید...مجله ایلیاد رادر آپارات دنبال کنید...مطالب مشابه● دانشمندان گامی دیگر به اینترنت کوانتومی نزدیک‌تر شده‌اند● آیا Chat GPT به آموزش آسیب می‌رساند؟● چَت‌بات چیست و چه کاربردهایی دارد؟● گوگل دو سال دیگر نابود می‌شود● همه چیز در مورد اینترنت 5G● استفاده از هوش مصنوعی برای پیش‌بینی حرکات بازیکنان والیبال● کشف فیزیک جدید، توسط هوش‌مصنوعی● آیا حالت پنجم ماده کشف شده است؟● رمزارز افراد مُرده به چه کسی ارث می‌رسد؟● با معتادان به اینترنت و بازی‌های کامپیوتری چکار کنیم؟جدیدترین مطالب● آمار سرقت پس از قانون کاهش مجازات ● چطور لکه‌های مداد را از روی دیوار پاک کنیم؟● غلبه بر یکی از محدودیت‌های قانون اول ترمودینامیک● باکتری‌ها چگونه به مغز حمله می‌کنند؟● چطور ویتامین B12 مورد نیاز بدن‌مان را تامین کنیم؟● ورود اورانیوم به خاک چه ارتباطی با کودهای کشاورزی دارد؟● آیا گیاهان هم صدا دارند؟● چطور در خانه توت فرنگی بکاریم؟● شواهد جدید برای مدل استاندارد کیهان‌شناسی● چطور جلوی استفراغ شیرخوار را بگیریم؟● سیاره‌ی ناهید فعالیت‌های آتشفشانی دارد● چطور برای یک سفر کمپینگ آماده شویم؟● قدیمی‌ترین نشانه‌های برخورد شهاب‌سنگ‌ها با زمین● تصویری فوق‌العاده از یک برج پلاسمایی بر روی سطح خورشید● چگونه با عدم تعادل شیمیایی در مغز برخورد کنیم؟● کشف درخشان و داغِ جیمز وب● پنج فایده‌ی دارچین برای سلامتی● کدام حیوان بلندترین گردن را در قلمرو حیوانات داشته است؟● چطور رادیاتور خودرو را تخلیه و تعویض کنیم؟● کشف آنزیمی که هوا را به انرژی تبدیل می‌کند