آیا هوش‌مصنوعی به خودآگاهی خواهد رسید؟

آیا هوش‌مصنوعی به آگاهی خواهد رسید؟
آیا هوش‌مصنوعی به آگاهی خواهد رسید؟
مجله علمی ایلیاد - پیشرفت‌های مداوم امروز در زمینه‌ی هوش‌مصنوعی، مانند توانایی رو به افزایش اتومبیل‌ها در رانندگی را فراموش کنید! منتظر چیزی باشید که احتمالاً پیشرفتی پیشگامانه به‌حساب خواهد آمد؛ دستگاهی که دارای خودآگاهی است و در مورد محیط اطراف خودش هم آگاهی دارد و می‌تواند حجم زیادی از اطلاعات را در مدت زمان کمی پردازش کند و می‌تواند به ماموریت‌های خطرناک در فضا یا جنگ‌ها فرستاده شود. می‌تواند آشپزی کند، تمیزکاری کند، لباس‌ها را بشورد و حتی وقتی کسی اطراف‌تان نیست، نقش یک هم‌صحبت را برای‌تان ایفا کند. مجموعه‌ای به‌خصوص از ماشین‌آلات پیشرفته می‌تواند جایگزین انسان در تمام کارها باشد. این اتفاق می‌تواند انسان را از دوران سخت‌کوشی و کارهای زیاد دور نگه دارد، اما در عین حال می‌تواند بنیان‌های اجتماعی را به لرزه بی‌اندازد. زندگی بدون کار و تنها تفریح، می‌تواند محل تردید ما باشد.

ربات‌های آگاه، می‌توانند مشکلات قانونی و اخلاقی را افزایش دهند. آیا یک ماشین خودآگاه، می‌تواند مانند انسان موضوع قانون باشد و در برابر اقداماتی که به کسی یا چیزی آسیب رساند، مسئول باشد؟ بیایید به سناریویی ترسناک‌تر فکر کنیم! آیا این ماشین‌ها می‌توانند علیه انسان شورش کنند و بخواهند ما را به‌طور کامل از بین ببرند؟ اگر جواب بله باشد، یعنی آن‌ها در نقطه‌ی اوج تکامل‌شان قرار دارند.

می‌توانم به‌عنوان یک مهندس الکترونیک و علوم کامپیوتری که در زمینه‌ی یادگیری ماشین‌ها و تئوری کوانتوم فعالیت می‌کند، بگویم که موضوع احتمال شکل‌گیری فراآگاهی ماشین‌ها، محققان را به دو دسته تقسیم کرده ‌است. همچنین مناظره‌ای در مورد این مساله وجود دارد که آیا اصلاً ماشین‌ها می‌توانند به آگاهی، به معنای آنچه که ما می‌شناسیم، یا حتی در حدآگاهی در حیوانات، دست پیدا کنند؟ بعضی از سوالات مربوط به تکنولوژی هستند و باقی باید مربوط به آنچه که واقعاً آگاهی هست، باشند.


آیا آگاهی کافی است؟

اکثر دانشمندان علوم کامپیوتری فکر می‌کنند که آگاهی یک مشخصه است که با پیشرفت تکنولوژی، بروز می‌کند. بعضی اعتقاد دارند که آگاهی به معنای پذیرش اطلاعات جدید، ذخیره‌ی آن، بازیابی اطلاعات قدیمی و پردازش شناختی همه‌ی آن‌ها به صورت ادراکات و اقدامات است. اگر این تعریف درست باشد، پس یک روز ماشین‌ها، به آگاهی واقعی دست خواهند یافت. آن‌ها قادر به جمع‌آوری اطلاعات بیشتری نسبت به انسان هستند. آن‌ها قادر خواهند بود که اطلاعات بیشتری از یک انسان جمع‌آوری کنند، دانش بیشتری نسبت به یک کتابخانه در خود جای دهند و در کمتر از یک میلی‌ثانیه، به پایگاه‌های داده گسترده و عظیم دسترسی پیدا کنند و همه‌ی این اطلاعات را محاسبه کنند و تصمیمات پیچیده و در عین حال، منطقی‌تر از هر کسی بگیرند.
 
از سوی دیگر، بسیاری از فیزیکدانان و فلاسفه معتقد هستند که چیزی بیشتر از رفتار انسانی وجود دارد که نمی‌تواند توسط یک ماشین، محاسبه شود. مثلاً خلاقیت، یا حس آزادی چیزهایی هستند که به‌نظر نمی‌رسد از محاسبه یا منطق، آفریده شوند. با این حال، این دیدگاه‌ها، تنها دیدگاه در مورد اینکه آگاهی چیست یا آیا ماشین‌ها می‌توانند به آن دست پیدا کنند، نیست.

دیدگاه دیگر در این زمینه، از تئوری کوانتوم نشات می‌گیرد که یکی از عمیق‌ترین نظریات فیزیک است. با توجه به تفسیر ارتدوکس کپنهاگ، آگاهی و دنیای فیزیکی، دو جنبه‌ی مکمل از یک واقعیت هستند. هنگاهی که فرد، مشاهده یا آزمایش می‌کند، بعضی از جنبه‌های دنیای فیزیکی که فرد با آن‌ها به‌صورت آگاهانه در تعامل است، تغییر قابل توجهی می‌کند. از آن‌جایی که آگاهی یک موهبت در نظر گرفته می‌شود و هیچ تلاشی برای گرفتن آن از واقعیتی بیرونی نشده است، تعبیر کپنهاگ از آن، تعبیر «C بزرگ از آگاهی» نامیده می‌شود. این چیزی است که بالذات وجود دارد. البته این مقوله برای به واقعیت تبدیل شدن، به مغز نیاز دارد. این تعبیر با پیشگامان علم کوانتوم، مانند «نیلز بور»، «ورنر هایزنبرگ» و «اروین شرودیگر»، به شهرت رسید.

تعامل میان آگاهی و ماده، به پارادوکسی که بعد از ۸۰ سال بحث همچنان لاینحل باقی مانده است، منجر شد. معروف‌ترین مثال این پارادوکس، مثال گربه شرودینگر است که در آن گربه‌ای در موقعیتی قرار می‌گیرد که نتیجه‌ی آن، برابری احتمال مرگ و زندگی او است و عمل مشاهده به خود، چیزی است که نتیجه را به قطعیت می‌رساند.

دیدگاهی مخالف دیدگاه قبلی در مورد آگاهی وجود دارد که بیان می‌کند همان‌طور که زیست از شیمی و شیمی از فیزیک به‌وجود آمده ‌است، آگاهی هم از زیست به‌وجود می‌آید. ما این دیدگاه کمتر مفهومی را آگاهی«C کوچک» می‌نامیم. این دیدگاه منطبق با نظریات عصب‌شناسان است. دیدگاهی که پردازش ذهن را با پردازش مغز، یکی فرض می‌کند. همچنین این دیدگاه با تفسیری جدید از فیزیک کوانتومی برابر است که در آن برای از بین بردن پارادوکس‌ها، جهانی از تعابیر و تفاسیر تلاش می‌کند که در آن بینندگان، جزیی از ریاضیات و فیزیک فرض می‌شوند. فلاسفه علم بر این باور هستند که این دیدگاه فیزیک کوانتومی مدرن نسبت به آگاهی، همبستگی زیادی با عقاید فلاسفه باستانی دارد. C بزرگ، شبیه به تئوری ذهن در اندیشه‌های ودانتا است که در آن، آگاهی در مقایسه با جهان فیزیکی، پایه‌ی اساسی واقعیت به‌حساب می‌آید.

در مقابل، C کوچک، کاملاً شبیه بودیسم است. اگر چه بودا تصمیم گرفت که به مساله‌ی ماهیت آگاهی نپردازد، اما پیروانش اعلام کردند که ذهن و آگاهی، ناشی از ظلمت و یا هیچ چیز است. دانشمندان همچنین بررسی می‌کنند که آیا آگاهی همیشه یک فرآیند محاسباتی به حساب می‌آید یا خیر؟ بعضی از محققین معتقد هستند که خلاقیت، پایان محاسبات اندیشه نیست. مثلاً، به‌نظر می‌رسد که در سال ۱۸۴۵، رویاها یا چشم‌اندازها، الهام‌بخش «الیاس هاوس» در ساخت چرخ‌های خیاطی مدرن یا الهام‌بخش «آگوست ککوله» در کشف ساختار بنزین درسال ۱۸۶۲ بوده ‌است.

شواهد عجیبی در راستای وجود آگاهی  Cبزرگ، در سراسر زندگی شخصی و تفکرات ریاضی‌دان هندی، «سرینواسا» وجود دارد. او در سن ۳۲ سالگی در سال ۱۹۲۰ در گذشت. دفترچه یادداشت او که در حدود ۵۰ سال گم شده بود، در سال ۱۹۸۸ منتشر شد که حاوی چندین هزار فرمول بدون اثبات در زمینه‌های مختلف ریاضیات است که همگی در زمان خود جلوتر از حد معمول بودند. علاوه‌ بر این، روش‌هایی که او با استفاده از آن‌ها این فرمول‌ها را نوشت، همچنان بی‌معنی است. او شخصاً ادعا می‌کرد که این روش‌ها، در حالی که خواب بود، توسط یک الهه به او نشان داده شده ‌است. مفهوم آگاهی  Cبزرگ، موجب ایجاد پرسش‌هایی در رابطه با موضوع و چگونگی تاثیر آن‌ها بر ذهن و هر دو بر یکدیگر می‌شود. آگاهی نمی‌تواند به تنهایی تغییرات فیزیکی در دنیا به وجود بیاورد، اما احتمالاً می‌تواند احتمالات را در گسترش و رشد فرآیندهای کوانتومی، تغییر دهد.

همان‌طور که فیزیکدانی به نام «کرنل» در سال ۲۰۱۵ اثبات کرد، مشاهده کردن، می‌تواند اتم‌ها را اثبات کند و یا حتی بر حرکت آن‌ها تاثیر بگذارد. این اثبات می‌تواند مثال خوبی برای توضیح چگونگی تاثیر و تعامل ذهنی باشد. ممکن است که پدیده‌ی آگاهی، نیازمند یک سیستم خودسازمان دهنده مانند ساختار فیزیکی مغز باشد. اگر چنین است، پس ماشین‌های کنونی، به‌زودی به آگاهی خواهند رسید. محققان نمی‌دانند که آیا می‌توان ماشین‌هایی خودسازمان‌دهنده مانند ساختار مغز انسان طراحی کرد یا نه؟ تئوری ریاضی برای محاسبه‌ی سیستم‌هایی مانند این وجود ندارد. شاید این مساله که دستگاه‌های بیولوژیک می‌توانند به‌طرز کارآمدی خلاق و انعطاف‌پذیر باشند، درست باشد.

نوشته: سابهاش کاک
ترجمه: محبوبه معصوم‌نیا - مجله علمی ایلیاد
مجله ایلیاد رادر اینستاگرام دنبال کنید...مجله ایلیاد رادر تلگرام دنبال کنید...مجله ایلیاد رادر آپارات دنبال کنید...مطالب مشابه● دانشمندان گامی دیگر به اینترنت کوانتومی نزدیک‌تر شده‌اند● آیا Chat GPT به آموزش آسیب می‌رساند؟● چَت‌بات چیست و چه کاربردهایی دارد؟● گوگل دو سال دیگر نابود می‌شود● همه چیز در مورد اینترنت 5G● استفاده از هوش مصنوعی برای پیش‌بینی حرکات بازیکنان والیبال● کشف فیزیک جدید، توسط هوش‌مصنوعی● آیا حالت پنجم ماده کشف شده است؟● رمزارز افراد مُرده به چه کسی ارث می‌رسد؟● با معتادان به اینترنت و بازی‌های کامپیوتری چکار کنیم؟جدیدترین مطالب● آمار سرقت پس از قانون کاهش مجازات ● چطور لکه‌های مداد را از روی دیوار پاک کنیم؟● غلبه بر یکی از محدودیت‌های قانون اول ترمودینامیک● باکتری‌ها چگونه به مغز حمله می‌کنند؟● چطور ویتامین B12 مورد نیاز بدن‌مان را تامین کنیم؟● ورود اورانیوم به خاک چه ارتباطی با کودهای کشاورزی دارد؟● آیا گیاهان هم صدا دارند؟● چطور در خانه توت فرنگی بکاریم؟● شواهد جدید برای مدل استاندارد کیهان‌شناسی● چطور جلوی استفراغ شیرخوار را بگیریم؟● سیاره‌ی ناهید فعالیت‌های آتشفشانی دارد● چطور برای یک سفر کمپینگ آماده شویم؟● قدیمی‌ترین نشانه‌های برخورد شهاب‌سنگ‌ها با زمین● تصویری فوق‌العاده از یک برج پلاسمایی بر روی سطح خورشید● چگونه با عدم تعادل شیمیایی در مغز برخورد کنیم؟● کشف درخشان و داغِ جیمز وب● پنج فایده‌ی دارچین برای سلامتی● کدام حیوان بلندترین گردن را در قلمرو حیوانات داشته است؟● چطور رادیاتور خودرو را تخلیه و تعویض کنیم؟● کشف آنزیمی که هوا را به انرژی تبدیل می‌کند