یافتن این حالات با روش پمپ–پروب انجام گرفت؛ یعنی زمانیکه لیزر یک فوتون را بهمدت ۱۰۰ فِمتوثانیه به طول ۴۰۰ نانومتر «نور آبی» شلیک میکند. نور پمپ باعث برانگیختگی الکترونها به حالت بالاتر انرژی شده و سریعاً نور پروب بعد از آن استفاده میشود. چالشِ پیشروی پروفسور گئوپلن و همکارانش این بود که راهی برای حفظ حالت متوسط ماده پیدا کنند؛ زیرا این حالت از ماده تنها برای کسر خیلی کوچکی از ثانیه دوام آورده و سپس ناپدید میشود. با این حال، محققان کشف کردند که در دمای اتاق، اَبَربلور ضرورتاً برای همیشه در همان حالت باقی میماند. محققان شرایطی را برای ماده فرآهم کردند تا ماده نتواند آنچه میخواهد انجام بدهد؛ لذا انرژی آن بهطور کامل و بدون هیچ قید و محدودیتی به حداقل میرسد. در همین راستا، محققان از لایههای اتمی دو مادهی «سرب تیتانات» و «استرونتیوم تیتانات» که روی یکدیگر قرار داشتند، استفاده کردند. ماحصل این کار، ایجاد یک ساختار سهبُعدی بود. سرب تیتانات یک فِروالکتریک است؛ یک مادهی قطبی که از پولاریزاسیون الکتریکی بهره میبرد و قطبهای الکتریکی مثبت و منفی را در ماده به ارمغان میآورد. استرونتیوم تیتانات یک ماده فِروالکتریک بهشمار نمیرود. این ناهمخوانی، بردارهای پولاریزاسیون الکتریکی را مجاب کرد تا مسیری غیرطبیعی در پیش بگیرد.