سرعتی بالاتر از سرعت نور
آیا واقعا ممکن است که سرعت های بالاتر از سرعت نور وجود داشته باشد؟
بر اساس نظریه نسبیت هیچ فرآیند فیزیکی نمی تواند در سرعت های بالاتر از سرعت نور در خلا انجام گیرد. بدون تردید ، قابل قبول نبودن این سرعت ها یکی از عجیب ترین فرضیات فیزیک جدید است.
ابر نور
در کنار دنیایی با سرعت های کمتر از سرعت نور (جهان تاردیون ، مشتق از کلمه لاتین تاردوس به معنای آهسته) دنیای دیگری وجود دارد که سرعت نور در آن از سرعت های دیگر کمتر است، نه بیشتر (جهان تاکیون مشتق از لغت یونانی تاخیس به معنی سریع می باشد). دنیای دوم کشف نشده است ، زیرا هیچ نقطه مشترکی با دنیای اول ندارد.
در سالهای اخیر ، تعدادی مقاله تحقیقاتی منتشر شده که نویسندگان آنها احتمال وجود ذرات «ابر نور» را که تا کنون نامیده اند، مورد بررسی قرار داده اند. واقعیت عجیبی که در مورد فرضیه ابر نور وجود دارد، آنست که این فرضیه ، نظریه نسبیت خاص را نقض نمی کند ، بلکه آن را با دنیایی که در آن سوی محدوده سرعت نور قرار دارد سازگارتر و هماهنگ تر می سازد.
اگر تاکیونها وجود داشتند؟
عقاید متفاوتی در این مورد وجود دارد. اگر تاکیون ها واقعا وجود داشته باشند، چه می شود؟ در این صورت آنها نوع سوم ذراتی می باشند که برای ما شناخته شده اند. اولین نوع شامل ذراتی است که هیچگاه به سرعت نور نمی رسند. (یعنی تقریبا تمام ذرات بنیادی شناخته شده) ، نوع دوم فوتونها (کوانتاهای تابش الکترومغناطیسی) و احتمالا نوترینوها می باشند که هر دو آنها با سرعت نور منتشر می شوند. تاکیون ها همواره دارای سرعتی می باشند که از سرعت نور بیشتر است.
دنیای تاکیون ها و دنیای ما
دنیای تاکیون ها هیچ نقطه مشترکی با دنیای ما که در آن سرعت ها کمتر از سرعت نور است ندارد. سه نوع ذرهای که هم اکنون ذکر آنها به میان آمد، دارای یک خاصیت مشترک میباشند. ذرات یک گروه تحت هیچ شرایطی نمی توانند به ذرات گروه دیگر تبدیل شوند. از سوی دیگر ، فقط بر اساس دانش جدید می توانیم چنین اظهار نظری را به عمل آوریم. اگر این مسئله را از دیدگاه اطلاعات علمی کاملتری که هنوز ناشناخته است مورد بررسی قرار دهیم، ممکن است که کاملا تغییر نماید. در آن صورت می توانیم فرض کنیم که دنیای تاکیون ها با دنیای ما برخورد پیدا می کند و این بدان معنی است که فرآیندهایی در طبیعت وجود دارند که در جهات نامشخص پیش می روند.
اصل علیت که بر اساس آن علت همیشه مقدم بر معلول است یک اصل اساسی فیزیکی است. به بیان دیگر ، هیچ رویدادی نمی تواند گذشته را تحت تاثیر قرار دهد و موجب تغییر آن چیزی گردد که اتفاق افتاده است، ولی در دنیای ذراتی که با سرعت نور و یا بیشتر از آن حرکت می کنند ، این اصل ممکن است تغییر نماید و علت و معلول با توجه به چارچوب مرجع جای خود را عوض کنند.
در فرآیندهایی که پیام ها با سرعت بیشتر از سرعت نور حرکت می نمایند، تسلسل وقایع (وقایعی که پیش از وقایع دیگر رخ می دهند) به انتخاب دستگاه مختصات بستگی پیدا می کند، در عین حال ، جهت جریان اطلاعات یعنی اساس بستگی علت و معلول تغییر نمی نماید. این مسئله موجب نقص علیت می گردد.
بازگشت به گذشته
گمان میرود چنین جریانی بتواند برای ایجاد ارتباط تلفنی با گذشته کمک کند یا ممکن است شخصی خود را به ساعت 11 صبح روز قبل انتقال دهد … . چنین چیزی مادامی که دنیای سرعتهای کوچکتر از سرعت نور با دنیای سرعتهای بزرگتر از سرعت نور برخورد پیدا کند، تناقض میباشد. اگر فقط محدوده سرعتهای بالاتر از سرعت نور را مورد توجه قرار دهیم، چین تناقضاتی بهوجود نمیآید. تاکنون هیچ یک از اطلاعات تجربی به دست آمده وجود تاکیونها را به اثبات نرسانیدهاند.
دنیای ریز ذرهها
پیشرف جهان کوچک عقاید و تصورات خارقالعادهای پدید میآورد که نظریههای دانش عادی را نقض میکند و آشکارا نشان میدهد. چنین عقیدهای که معلومات امروزی علمی مفاهیم مطلق و غیر قابل تغییری هستند، پوچ میباشد. به نظر نمیآید که هیچگاه پیشرفت فیزیک و اختر فیزیک به انتها برسد.
فرضیه ذرات بنیادی که همواره وقایع عجیبتری را آشکار میسازد. دائما با مفاهیم پیچیده ریاضی و سایر مفاهیم پیچیده به وجود میآید که با دنیایی که ما را احاطه کرده هیچ گونه مشابهتی ندراد. باید گفت که این فرضیه روز به روز بیشتر با فرضیه کیهانی آمیخته میشود. به عبارت دیگر قوانین طبیعی حاکم بود و نقطه نهایی و متضاد ابعاد جهانی یعنی دنیای ریز ذرهها و دنیای وقایع کیهانی هیچگاه با یکدیگر متناقض نیستند.
بیان ریز ذرهها بوسیله پدیده گرانشی
با نفوذ بیشتر در دنیای ریز ذرهها ، اثرات گرانشی بطور قابل توجهی کمتر میشوند. ولی این مساله تا نقطه معینی صادق است و نقش آنها بطور مشخصی افزایش مییابد. و آنها مانند وضعیتی که در جهان بزرگ وجود دارد به صورت پدیدههای فیزیکی غالب در میآیند. در دنیای ریز ذرهها که وجه مشخصه آن فواصل کوچک است، مقادیر انرژی و در نتیجه جرم به اندازهای افزایش مییابد که از این نظر دنیای ریز ذرهها مشابه پدیدههای دنیای بزرگ و فوقالعاده بزرگ میگردد و دو جهان مانند گذشته یکی میشوند و به همین دلیل آنها برخی از قوانین طبیعت مشترک هستند.
سیاهچالهها که نشاندهنده چگالی فوقالعاده زیاد ماده هستند، ناحیه دیگری میباشند که در آن وقایع جهانی و میکروسکوپیک باهم یکی میشوند. در اینجا پدیده گرانشی در هر دو حالت عظیم است که در حالت اول بصورت هندسه تغییر یافته فضا و در حالت دوم به صورت اثرات مکانیک کوانتومی بیان میشود.