«قوانین »فیزیک و محدودیت ها ی آنها
حتی تبیین ساده ترین رویدادها در بر دارنده کل تاریخ کائنات است. ماه به دور زمین می چرخد. زمین و سایر سیارات به دور خورشید. همه اجرام منظومه شمسی از قانون گرانش عمومی تبعیت می کنند. همه چیزها یی که در این جا وجود دارند از خود نظم، هماهنگی،ثبات و جاودانگی بروز می دهند. ظاهرا جایی برای عوامل تاریخی یا تصادفی وجود ندارد. با این همه ... به موجب قوانین نیوتن مدار زمین باید یک بیضی باشد نه چیزی بیش از این. این قوانین در باره جهت چرخیدن زمین چیزی نمی گویند. آنها نمی خواهند که سطح چرخش در سطح معینی باشد. چه چیز جهت حرکت زمین به دور خورشید را تعیین می کند؟
چرا مدارهای سیارات و اقمار آنها ،تقریبا همگی در یک سطح قرار دارند ؟
این مطالب خارج از حوزه قوانین نیوتن قرار می گیردند. ما باید به جای دیگر نگاه کنیم. من مثال خاص منظومه شمسی را انتخاب کرده ام تا وضعیتی بسیار کلی را در فیزیک نشان دهم. در واقع ،قوانین فیزیک فقط بخشی از واقعیت را تبیین می کنند. آنها به ما می گویند که اگر شرایط معینی محقق شود،چگونه رویدادها اتفاق می افتند.آنها بر این شرایط که فیزیکدانان آنها را شرایط «آغازین»یا «محدود کننده »می نامندکنترلی ندارد.
به مثال مان در مورد زمین باز می گردیم . به منظور تبیین تفصیلی حرکت آن ،باید در امتداد زمان به گذشته باز می گردیم. نخست به ولادت زمین باز می گردیم.حرکت امروزی آن خاطره ای از پر تابش (مثل پرتاب یک ماهواره )را حفظ می کند. زمین،مسیر و جهت حرکت خود را از سحابی گازی شکلی به ارث برده که در آن متولد شده است. این سحابی که به شکل یک قرص مسطح بوده است ،حول محور خود می چرخیده و این چرخش را به کلیه اجرام تشکیل دهنده خود از جمله خورشید،سیارات ،قمرها و سیارک ها منتقل کرده است . به این دلیل است که صفحات مدارهای آنها تقریبا بر هم منطبق است ، چرا که مدتها قبل در در قرص سحابی شکل گرفتند . (باز به همین دلیل است که از زمین آنها را در صورت فلکی منطقه بروج مشاهده می کنیم. خود این سحابی نیز از یک مجموعه قوانین فیزیکی تبعیت می کند. اما در این جا وضعیت بسیار پیچیده است . ما در باره عواملی که باعث چرخش و جهت چرخش های ابرهای بین ستاره ای شده اند اطلاعات بسیار اندکی داریم. البته نوعی چرخش عمومی کهکشان وجود دارد ،اما تلاطم های موضعی و سایر عوامل نیز دست اندر کارند ،مثل پیوندهای مغناطیسی نیرومند ی که سحابی ها را مثل مرواریدهای یک گردنبند به هم پیوند می دهد.
در اصول ،این عوامل هنگامی شناخته و درک خواهند شد که بتوانیم تاریخ کلیه عناصر کهکشان مان و کلیه کنش های متقابلی را که از سر گذرانده اند باز سازی کنیم. اما در عمل ،این کار امکان نا پذیر تر از کار مامور بیمه انبارهای غله است.اگر فرض کنیم که به رغم همه این واقعیت ها دست یافته ایم،هنوز کارهای زیادی بر جای می ماند ،زیرا اکنون با مشکل عظیم منشا کهکشانها ،تلاطم ها و میدانها مغناطیسی آنها مواجهیم.تنها چیزی که کیهان شناسان جرات ابراز آن را دارند این است که این پدیده ها ظاهرا از درون خصوصیات ماده ای بیرون می آیند که در زمان پیدایش کهکشانها وجود داشته اند .کاریکاتوری از این وضعیت را می توان شرح زیر بیان کرد :چیزها همان چیزی هستند که هستند ،چون همان چیزی بوده اند که بوده اند.برای تبیین پدیده ای تا به این حد متداول چون چرخش زمین ،ناگزیریم به منشا کاینات باز گردیم ،به گذشته ای که در آن همه سر نخ های مان در «شب زمان»گم شده است (که البته بیان ضعیفی است ،زیرا آن زمان های در شعله های گدازان تشعشع اولیه شسته شده اند ).
به اختصار می توان گفت که برای درک هر واقعیت یا رویدادی ، دانستن همزمان کلیه قوانین فیزیکی مربوط به آن و پیوندهای یی که این قوانین در قالب آنها عمل می کنندضرورت دارد . این پیوند ها و قوانین ،در چارچوب زمان و مکان ،قدم به قدم کل کائنات را به وجود می آورند. در این چارچوب است که تصادف نیز نقش خود را بازی می کند. تصادف یک عامل ضروری باروری کیهانی دیدیم که در سراسر حماسه ما تصادف دست اندرکارند .هسته در دل آتشین ستارگان سر گردان است. یک تصادف اتفاق می افتد و یک هسته سنگین تر شکل می گیرد.در اقیانوس اولیه دو مولکول با هم در تماس قرار می گیرند . آنها ترکیب می شوند و نظام پیچیده تری را به دنیا می آورند. در داخل یک سلول ،یک پرتو کیهانی باعث نوعی چرخش می شود . یک پروتئین خصوصیات تازه ای کسب می کند.یقینا هر یک از این ذرات از قبل توانایی ترکیب شدن یا تغییر یافتن را داشته اند . اما رویداد مساعدی لازم بوده است تا این امکان به تحقق بپیوندد. سازمان یابی کائنات مستلزم آن است که ماده خود را در اختیار بازی های تصادف قرار دهد.