نهتنها در مورد مباحث علمی که اختلافنظرهای سیاسی نیز بین آنها وجود داشته و میتوان گفت که ایدئولوژی هر دو در خصوص جهانشان، زمین تا آسمان با هم فرق میکرده است.
چیزی که شاید نیکولا تسلا را در انزوا فرو برد، همینگونه رفتارهای خاص و نظریات عجیبش بود؛ از جمله اینکه برخلاف یافتههای معتبر آن دوران، با تشکیل اتم از اجزای کوچکتر مخالف بود، وجود الکترون را باور نداشت، به خمیدگی فضا اعتقادی نداشت و برخی خواص نور را اشتباه میدانست.
اما نیکولا تسلا به چیزهای عجیبی هم باور داشت، از علم باطلشدهی قرن نوزدهی «اِتر»، تا اعتقاد راسخ بر عقیمسازی مجرمان و خلافکارها و ارتباط با فرازمینیها در اواخر عمرش.
اما ادیسون بر اساس منش تجاری که داشت، کمتر حاشیهسازی میکرد و تلاش داشت تا تمرکزش را بر تسریع انجام اختراعاتش بگذارد. همچنین از فرصتهایی مانند جنگجهانیاول بهره برد و به تولید سلاحهای جدید پرداخت. او سعی میکرد دانشمندان بیشتری را پیرامون خود جمع کند و اگر احساس میکرد یکی از آنها منافعش را بهخطر میاندازد، او را از خود دور میکرد و گاهاً با سیاسیون و مذهبیون جامعه لابیگری میکرد.
چیزی که بیش از هر چیزی در خصوص این دو مخترع وجود دارد، این است که با وجود اختلافات فراوان، هرگز یکی از آنها باعث و بانی شکستهای دیگری نشد. برخلاف تصوری که وجود دارد، عامل اصلی فقر تسلا در اواخر عمرش سرمایهگذاریهای بی حد و حساب بر روی اختراعاتی بود که حامی چندانی نداشت و هرگز هم نتوانست حامی مالی خوبی برای خود پیدا کند.
پس از مرگ توماس ادیسون، نیکولا تسلا او را ستایش کرد و ادیسون را آخرین فرد برجستهای معرفی کرد که به آزمایشهای تجربی علاقهمند بود و با کمی دانش و محاسبه زحمت خود را برای اختراعات و کارهایش کم میکرد. تسلا هرگز فرزندی نداشت و در تنهایی جهان را ترک کرد.
با وجود همهی اینها، امروزه جنگی مجازی بین طرفداران تسلا و ادیسون راه افتاده و هر یک به نوعی تلاش میکنند تا رقیب ساختگی خود را تخریب و مخترع مورد علاقهی خود را قدیس جلوه دهند.
با این حال بهنظر شما آیا ادیسون تاجری ظالم بوده و تسلا مخترعی مظلوم بود؟