در یک جملهی ساده، کوانتوم به پدیدههایی در حد اتم و کوچکتر از آن میپردازد، پدیدههایی که قواعد فیزیک کلاسیک دربارهی آنها نتایج نادرستی به دست میدهند. برای فرضیات، نظریات و اثباتهای مباحث کوانتوم دانشمندان سالهاست که مشاهدات، دادهها، روشها، معادلات و محاسبات جدیدی را ارائه کردهاند و طی مقالاتی علمی و رسمی در نشریات و مجلات معتبر علمی جهان ارائه کردهاند که همگی قابل استناد و ارجاع هستند.
این علم بیبدیل دارای زیرمجموعههای متنوعی هم است؛ فیزیک کوانتوم، شیمی کوانتوم، مکانیک کوانتوم و فوتوالکتریک تعداد معروفی از آنها هستند. این علم دارای وابستهها و وابستگیهایی همچون محاسبات کوانتومی، قوانین، مباحث و روشهای کوانتومی نیز است و در علومی همچون کیهانشناسی و علوم کامپیوتر و حتی ساخت خودرو نیز مباحث کوانتومی بسیار اهمیت پیدا کردهاند.
فیزیک به عنوان یکی از اصولیترین و اساسیترین علوم از دورانی مشخص آغاز و بهتدریج و با اکتشافات و مشاهدات، محاسبات، آزمون و خطا و زیر ذرهبین روشهای علمی در شاخههای مختلف توسعه یافته است. فیزیک کلاسیک بر پایهی مشاهدات تجربی بنا شده و دارای قوانین مستحکمی است و تاریخچهی اغلب یافتههای آن بهوضوح روشن است؛ اما از زمانی که فیزیک نوین پا به عرصهی علوم گذاشت، برخی از قوانین فیزیک کلاسیک نتوانست بهدرستی توضیحاتی دربارهی مباحث آن ارائه کند، از این رو شاخههای فیزیک از هم تفکیک شدند.
اما در طرف مقابل علم، همواره افرادی هستند که یا از سر ناآگاهی یا از سر سودجویی و عوامفریبی ادعاهایی غیرعلمی را تنها با اجاره کردن چند واژهی علمی مطرح میکنند که طبیعتاً از جانب افراد آگاه رَد میشوند و از طرف بدنهی کمتر آگاه جامعه مورد پذیرش قرار میگیرد. همانند دیگر علوم کمترشناخته شده، علم کوانتوم هم از این قاعده مستثنی نبوده و گاهی پنجهی ناآگاهی و سودجویی بر ریسمان این علم چنگ زده است.
در حالی که کشورهای توسعهیافتهی جهان در رقابت علمی تنگاتنگی با هم در زمینههای مختلف کوانتوم هستند، اخیراً بحثی بیثمر در خصوص تاریخچهی کوانتوم مطرح شده است که نهتنها مایهی فخر کسی از هموطنانمان نشده است، بلکه بیاعتمادی را در جامعهی علمی داخل و خارج از کشور ایجاد کرده است و بازتاب این حاشیهسازیها در خارج از کشور، باعث سرخوردگی جوانان ایرانی علاقهمند به علم هم شده است.
طرح چنین ادعایی بدون هرگونه ارجاعی علمی و تاریخی، بر بیاعتباری چنین سخنی افزوده؛ این در حالی است که باورمندان این نظر غیرکارشناسی سادهانگارانه برای اثبات ادعایشان تنها به یک بیت استناد میکنند که آن هم در ادبیات میتواند تفسیرپذیر باشد. با فرض اینکه مفهوم و تفسیر چنین بیتی نیز با مباحث کوانتوم، آنهم بهسادهترین شکل ممکن همخوانی داشته باشد، فاقد اعتبار علمی است، ولی از دیدگاه و جنبهی خوشذوقی میتواند جالب توجه باشد.
این حد از طرح ادعای مرتبط با علم، آن هم در روزگاری که دسترسی به اطلاعات بسیار ساده شده است، ثمرهای ندارد و تنها به باور قدیمی و تئوری توطئهی پوسیدهی دزدی غرب از علوم شرق دامن میزند.
اما منشاء حقیقی کوانتوم چیست؟
علم کوانتوم اساساً با چند یافتهی علمی آغاز شد؛ در سال ۱۸۳۸ میلادی با کشف پرتوهای کاتدی توسط «مایکل فارادی»، سال ۱۸۵۹ طرح مبحث تابش جسم سیاه توسط «گوستاو کیرشهوف»، مطرح کردن گسستگی حالتهای انرژی در یک سامانهی فیزیکی توسط «لودویگ بولتزمن» در سال ۱۸۷۷، کشف اثر فوتوالکتریک توسط «هاینریش هرتز» در سال ۱۸۸۷ و طرح فرضیهی کوانتومی در سال ۱۹۰۰ توسط «ماکس پلانک» را میتوان سرچشمهی اصلی کوانتوم در جهان دانست که همگی هماکنون قابل ارجاع و معتبر هستند.
در سالهای بعد دانشمندانی همچون «آلبرت اینشتین»، «گیلبرت لوییس»، «ماکس بورن»، «ورنر هایزنبرگ»، «ولفگانگ پاولی» و دهها دانشمند دیگر تا پیش از سال ۱۹۵۰ میلادی علم کوانتوم را به درجاتی عالی رساندند. امروزه و در دهههای اخیر نیز دانشمندانی در مراکز و دانشگاههای جهان در حال توسعهی این علم در زمینههای مختلف بودهاند و بدون درنظر گرفتن مرزهای سیاسی و اعتقادی به کار خود مشغول هستند.
شاید برخی از افراد، بهدلیل داشتن تعصبات ملی و اعتقادی این تاریخچه را غیرواقعی یا دستکم غیرمنصفانه بدانند، اما حقیقت آشکار همین است و تاریخ علم چیزی نیست که بتوان آنرا با افسانهسرایی ساخت یا تحریف کرد.