«مت دیویس»، یکی از محققینی است که تاریخچهی تعدادی از بزرگترین پستانداران و نقش آنها در محیطزیست اطرافشان را بررسی کرده است. نتایج این تحقیقات در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۷، در نسخهی آنلاین مجلهی Proceedings of the Royal Society B به نمایش درآمده است.
طرف مثبت موضوع این است که دیویس میگوید: «عصر یخبندان به اندازهای که تا کنون فکر میکردیم، از نقطهنظر گوناگونی عملکردی، نقشی که حیوانات در یک اکوسیستم بر عهده دارند، سخت نبوده است. حیواناتی مانند سگ آبی که در عصر یخبندان زنده ماندهاند، ثابت کردهاند که با آنهایی که زنده نماندهاند تفاوتهای کاملاً مشخصی دارند.»
اما قسمت منفی موضوع، این است که دیویس دریافته است، سیارهی ما به نقطهای رسیده است که از دست دادن حتی تعداد معدودی از پستانداران میتواند، تأثیری به اندازهی انقراض همهی پستاندارانِ عصر یخبندان داشته باشد.
در عصر یخبندان، زمین ۳۸ درصد از پستانداران خود را از دست داد و گوناگونی عملکردی آن کاهش یافت. این پستانداران عبارت بودهاند از ماموتهای پشمالو، تنیلهای زمینی غولپیکر، لاماهای پا قوی و اسبهای آبی غول پیکر.
دیویس، فارغالتحصیل زمینشناسی و فیزیک زمین دانشگاه ییل میگوید: «میتوانید شرایط را مانند چادری در نظر بگیرید که هر حیوانی یک طرف این چادر را نگه داشته است، تا چادر برپا گردد. ما تعداد زیادی از گونههای حیوانی که در زمان ورود انسانها به آمریکای شمالی وجود داشتهاند را از دست دادهایم و قسمتی از چادر فرو ریخته است. البته تعداد از دست رفتهها در حدی نیست که قبلاً فکر میکردیم. به هر حال، اکنون فقط تعداد کمی حیوان، چادر ما را سر پا نگه داشتهاند. اگر آنها نیز بمیرند، چادر بهطور کامل فرو میریزد.»
مطالعهی حاضر بر روی ۹۴ پستاندار بزرگ در آمریکای شمالی در طول ۵۰،۰۰۰ سال گذشته، تمرکز کرده است. این پستانداران، ماموت کلمبیایی، سیاهگوش کانادایی، گاومیش کوهاندار، دندان شمشیری، گربهی وحشی، گوزن شمالی، گرگ صحرایی، گوزن، سگ و گاو را شامل میشود.
یکی از اهداف این مطالعه، بررسی رابطهی بین گوناگونی عملکردی و خطر انقراض است. آیا گونههایی که بیشترین تفاوتها را دارند، در خطر انقراض بیشتری هستند؟ دیویس دریافته است که در پستانداران عظیمالجثهی آمریکای شمالی در عصر یخبندان، گونههای متفاوت، با ویژگیهای منحصر به فرد، کمتر در خطر انقراض بودهاند. به همین دلیل، انقراض رخ داده در عصر یخبندان کمتر بر روی اکوسیستم این نواحی تأثیر گذاشته است.
در مورد ماموتها میتوان گفت که هیچ حیوان دیگری نتوانسته است، جای خالی آن را پر کند؛ مخصوصاً اینکه این حیوانات واقعاً عظیمالجثه بودهاند. به هر حال دیویس دریافته است که حیوانات اهلی اروپا که بعدها پا به عرصهی حضور گذاشتهاند، قسمتی از گوناگونی عملکردی را جبران کردهاند. مثال این موضوع، الاغ اسپانیایی است که بعد از انقراض «تنبلهای زمینی شاستا» بهوجود آمدهاند. الاغ اسپانیایی و تنبلهای زمینی شاستا، رژیم غذایی و وزن یکسانی دارند.
دیویس توضیح میدهد که برای گونههای امروزی، این گوناگونی در عملکرد، کمتر اتفاق میافتد. برای گونههای آسیبپذیر مانند خرسهای قطبی، پلنگ خالدار و مورچهخوار غولپیکر، گونهای با عملکرد مشابه وجود ندارد.
دیویس میگوید: «با بررسی ادوار گذشته از طریق فسیلها، میتوان انقراضهای آینده را بهتر پیشبینی کرد. ما نمیتوانیم گونههای باارزش و آسیبپذیر امروزی را بدون «روحِ» گونههایی که قبل از آنها زندگیکردهاند، درک کنیم.»
قسمتی از هزینههای این مطالعه، توسط مؤسسهی مطالعات زیستکرهی ییل، جامعهی زمینشناسان آمریکا، جامعهی متخصصین حیوانات پستاندار آمریکایی و مؤسسهی اسمیتسونیان تأمین شده است.