چطور یک مبتکر باشیم؟

مجله‌ی آموزش ایلیاد - نوآوری و خلاقیت کلید موفقیت بسیاری از مشاغل جدید و تازه تأسیس شده است و اینکه چطور بسیاری از فن‌آوری‌های مدرن در دنیای ما، امکان پذیر شده است. نوآوری اصطلاحی است که تعریف آن در افراد مختلف، متفاوت است. نوآوری لزوماً ایجاد چیزی متفاوت با همه چیز نیست، بلکه معمولاً یک فرایند مترقی است که در آن فرد یا افراد به جای اینکه دوباره یک ایده را بسازند، می‌توانند یا به بهبود آن بپردازند یا ایده‌های جدیدتر بسازند. یادگیری و درک اینکه چطور مبتکر شویم، کار آسانی نیست. ذهن خود را به سمت ایده‌های جدید باز کنید، سپس راه‌هایی برای ایجاد ایده‌های خود پیدا کنید و به خودتان و تیم انگیزه دهید که به همین ترتیب پیش روند.

 

یک بیانیه‌ی ماموریت که  در واقع بسیار مهم نیز است، معنای جدیدی از کار به شما معرفی می‌کند. بیانیه ماموریت سند تدوین‌شده‌ای است که اهداف باثبات و منحصر به فرد ایده را تعریف می‌کند. وقتی احساس می‌کنید کار شما دارای ارزش است، می‌توانید زمان و انرژی بیشتری را در آن سرمایه گذاری کنید.
•    همچنین بیانیه‌های ماموریت در هنگام ارائه ایده‌های جدید، راهنمایی‌های مفیدی به شما ارائه می‌کنند. یک بیانیه ماموریت چیزهایی را فراهم می‌کند تا خلاقیت مغز را آسان‌تر کند.

 

در مورد همه چیز، حتی چیزهایی که فکر می‌کنید می‌دانید، سؤال کنید. این‌کار باعث می‌شود چیزهای جدیدی را کشف کنید که هیچ‌وقت به آن توجه نمی‌کردید. سعی کنید هر روز کاری که انجام می‌دهید را مرور کنید. از خود بپرسید که چه کسی این کار را انجام داده است و چطور می‌توان این کار را متفاوت انجام داد. روش‌های زیادی وجود دارد که می‌تواند به بهتر انجام دادن کارها کمک کند، و اگر فکر کنید که بهترین و بی‌نقص‌ترین کار را انجام می‌دهید، هیچ‌گاه خلاق نخواهید شد.
•    هنگام تجزیه و تحلیل روش‌های مختلف، از خود بپرسید که چرا کسی که این روش را شروع کرده است و چرا آن را گسترش نداده‌ است؟ در نظر بگیرید که آیا گزینه‌های دیگر نیز در نظر گرفته شده و رد شده است یا خیر؟

 

مطالعه‌ی کتاب و یادگیری آن عالی است، اما فقط محدود به خواندن کتاب نباشید. با ورود به کسب و کار و انجام و دستیابی به اطلاعات دست اول از نحوه واقعی انجام کارها، می‌توانید فکر‌تان را خلاق کنید و یاد بگیرید که چگونه ایده‌های جدید ارائه دهید. به یاد داشته باشید که دانش موجود در این کتاب‌ها، توسط افرادی نوشته شده است که چنین کتاب‌هایی در دسترس‌شان نبوده است. آنها افرادی بودند که مسائل را خودشان تجربه می‌کردند و تجربیات‌شان را به صورت کتاب مکتوب می‌کردند.
•    هیچ وقت دو نفر در دنیا یک چیز را دقیقاً یکسان نمی‌بینند. با مشاهده یا تجربه چیزی برای خودتان، مجموعه سوالات و باورهای منحصر به فرد خود را لیست کنید. به این ترتیب، شما ممکن است بتوانید مشاهداتی را که هنوز هیچ کس دیگری انجام نداده است، انجام دهید که می‌توانند شما را به سمت نوآوری‌های جدید در این زمینه سوق دهند.

 

اگر به دنبال ایده‌ای برای خلاقیت و نوآوری هستید و می‌خواهید متناسب با آن کسب و کار خود را راه بیاندازید، خدمات استاندارد مشتری بیش از هر چیزی به نفع شما خواهد بود. اگر می‌خواهید راه‌های جدیدی برای رفع نیازها و خواسته‌های آنها بیابید، باید به مشتری خود اهمیت دهید.
•    وقتی از ابتدا شروع می‌کنید، هنوز هیچ بازار رسمی برای شما وجود ندارد. برای آشنایی با مشتریان آینده در بازار هدف خود و همچنین شرکا و تأمین‌کنندگان آینده باید وقت بیشتری را صرف کنید.

 

از منابع زیادی که ممکن است، الهام بگیرید. ایده‌های جدید لزوماً  در زمانی که به شما الهام شدند، شکوفا نخواهند شد. آنها اغلب وقتی اتفاق می‌افتند که حداقل انتظار چنین کاری را داشته باشید و حتی ممکن است جایی اتفاق بیفتد که هرگز انتظار آن را ندارید. اگر با دیگران در یک فضای مشترک همکاری می‌کنید، سعی کنید یک صفحه یا وایت برد را در محلی که برای همه قابل رویت باشد، قرار دهید. افراد در تیم شما می‌توانند مشکلات و ایده‌های خود را به هیئت مدیره ابلاغ کنند. این تبادل مداوم دانش، می‌تواند منجر به ایده‌های جدید و هیجان انگیز شود.
•    به دیگران گوش فرا دهید و درباره بعضی از موضوعاتی که روی آنها کار می‌کنید، بگویند. نیازی نیست که مستقیماً از آنها برای پروژه خود کمک بخواهید، اما با استفاده از تجربیات آن‌ها، می‌توانید دیدگاه بهتری در موضوع بدست آورید.

هوش و غرایز شما ممکن است نشان دهد که یک چیز ایده‌ی بسیار خوبی است، اما تا زمانی که داده‌های کافی در مورد آن موضوع جمع نشود، ارزش واقعی آن کار را نمی‌فهمید. بعضی اوقات داده‌هایی که جمع کرده‌اید، افکار شما را تایید می‌کنند، اما در موارد دیگر نیز ممکن است آن‌ها را تایید نکنند.
•    نظرسنجی از مشتریان و آزمایش محصولات، هر دو روش عالی برای جمع‌آوری داده‌ در مورد ایده‌های شما است.

هنگامی که «گزینه ۱» و «گزینه ۲»  دو تا از واضح ترین گزینه‌ها هستند، می‌توان به راحتی متوجه شد که آنها تنها گزینه‌ها هستند. ولی با این وجود، ممکن است گزینه‌های جدید و کمرنگ‌تری وجود داشته باشد که گزینه‌های بهتری هستند و فقط باید بررسی شوند.

 

اگر منتظر بمانید تا یک ابزار برای اجرای کامل یک طرح بزرگ پیدا کنید، باید مدت طولانی منتظر بمانید و احتمالاً به محض نشستن، حرکت خود را از دست خواهید داد. یک عمل بهتر این است که، با گام‌های کوچک در جهت اهداف خود، هرچه سریع تر قدم بردارید.

•    از طرفی قدم بزرگ نیاز به سرمایه گذاری دارد که در صورت موفق نبودن پروژه، اتلاف مالی زیادی را تجربه خواهید کرد. برداشتن قدم‌های کوچک و انجام مراحل کوچک،به شما این امکان را می‌دهد تا در صورت نیاز جهت را تغییر دهید.

 

هنگام تلاش برای ایجاد حرکت، مراحل کوچک و اهداف کوتاه مدت مهم هستند، اما اگر می‌خواهید موفقیت دراز مدت داشته باشید، باید مطمئن شوید که اهداف شما، شما را به سمت هدف بلند مدت مورد نظر خود سوق می‌دهد.
•    اجازه ندهید اهداف کوتاه‌مدت شما را محدود کند. اگر این دستاوردها با پیامدهای طولانی مدت ناخوشایند همراه باشد، معمولاً بهتر است از آنها بگذرید.

 

شکست در هر کاری اجتناب ناپذیر است، اما هر شکست می‌تواند به عنوان یک تجربه‌ی یادگیری عمل کند. از شکست‌های گذشته خود بیاموزید و با استراتژی‌ها و ایده‌های جدید پیش بروید.
•    هرگز انتظار سریع رسیدن به کمال را نداشته باشید. وقتی چیز جدیدی را معرفی کردید، منتظر بازخورد باشید. ممکن است کل این مسئله یک شکست باشد، اما حداقل جنبه‌هایی وجود دارد که ارزش حفظ و تقویت آنها در آینده را دارد.

هنگام کار در گروهی از افراد، قبل از پرداختن به یک پروژه بزرگ یا مشکل، اعضای گروه را در چند تیم دسته‌بندی کنید. تیم‌های کوچک بیشتر متمرکز هستند، بنابراین آنها تمایل دارند کار را سریعتر و مؤثرتر از گروه‌های بزرگ و ناسازگار انجام دهند.
•    اگر پروژه جدید نیاز به تخصص در زمینه‌های مختلفی دارد، چندین تیم کوچک ایجاد کنید تا بتوانید هریک از این جنبه‌ها را جداگانه اداره کنید. به عنوان مثال، یک تیم ممکن است تضمین کیفیت را کنترل کند و دیگری ممکن است حقوقی را اداره کند. نمایندگان تیم‌ها باید بعضی مواقع دیدار کنند، اما بیشتر کارها به صورت جداگانه انجام می‌شود.

 

با اینکه در درجه‌ی اول، جنبه‌های مختلف یک پروژه یا یک شرکت باید توسط گروه‌های مختلف اداره شود، ولی ممکن است هر تیم دارای اطلاعاتی باشد که می‌تواند به نفع گروه دیگر باشد. گروه‌های جداگانه باید به طور مرتب و مؤثر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

 

یک واقعیت عجیب این است که وقتی که با محدودیت روبرو می‌شوید، خلاقیت افزایش می‌یابد. مشکلات و محدودیت‌هایی که در سر راه پروژه و هدف وجود دارد و باید برطرف شود را معرفی کنید و نوع رویکرد مورد نظر خود را مشخص کنید. با محدودیت‌های غیر ضروری در وقت و بودجه، به تیم فشار نیاورید.

 

ذهن‌های مبتکر به ندرت از امنیت برخوردار می‌شوند. در آغاز یک پروژه میزان قابل توجهی از خطر وجود دارد. هرچه زودتر این موضوع را بپذیرید، زودتر می‌توانید بقیه تیم خود را تشویق به قبول آن کنید. ریسک‌های ایده‌های بزرگ را ضمن آگاهی از مضرات انجام ندادن آن، بپذیرید و آن‌ها را به حداقل برساند. به هم تیمی‌های خود (و به علاوه مشتری‌های خود) بفهمانید که شاید در ابتدای کار، کار با کمی ریسک همراه باشد ولی اگر ایده را نادیده بگیرند، اشتباه بزرگی مرتکب می‌شوند.

 

خطر در هر پروژه‌ای اجتناب ناپذیر است، اما در نهایت، شما می‌خواهید ایده را به نتیجه برسانید و میزان خطری را که یک پروژه با آن روبروست، کاهش دهید. ایجاد انگیزه اضافی می‌تواند اعضای تیم را ترغیب کند تا بدون آسیب رساندن به کل پروژه، به راه‌های کاهش خطر بپردازند.

 

مجله‌ی آموزش ایلیاد