چطور بر شکست‌های زندگی‌مان غلبه کنیم؟

مجله‌ی آموزش ایلیاد - غلبه بر شکست چیزی نیست جز یافتن آن در خود، برای شروع دوباره. ابتدا باید بر احساس شکست غلبه کنید. عدم موفقیت در یک پروژه، رابطه یا یک هدف، ممکن است در ابتدا شما را تحت الشعاع قرار دهد، اما اگر ناامیدی خود را تصدیق کرده و اشتباهات خود را بپذیرید، می‌توانید به پیش بروید. خوش بینی واقع گرایانه به شما کمک می‌کند تا یک برنامه جدید را تنظیم کنید، بدون اینکه خود را برای شکست تنظیم کنید. به یاد داشته باشید، هدف بلند مدت شما انعطاف پذیری، توانایی سازگاری و شکوفایی است. هر شکست فرصتی برای رشد قوی‌تر و عاقل‌تر است.

 

وقتی احساس می‌کنید که شکست خورده‌اید، ممکن است با سرزنش کردن خود، ناامیدی و یاس مواجه شوید. نگه داشتن احساسات دردناک، می‌تواند تأثیرات منفی بر سلامتی، روابط و موفقیت آینده شما بگذارد. به هر احساسی که برای شما پیش می‌آید، توجه کنید. برای احساسات وقت بگذارید تا بدانید چه حسی دارید؛ احساس عصبانیت، غم، ترس یا شرم. این به شما امکان می‌دهد بدون اینکه روی خودتان یا دیگران تاثیر منفی بگذارید، روی احساس‌تان کار کنید.
•    برای پردازش احساسات‌تان وقت بگذارید؛ اگر قبل از اینکه بدانید چه احساسی دارید، سعی ‌کنید که آن را برطرف کرده یا از آن عبور کنید، ممکن است با عجله رفتار کرده باشید. سرکوب احساسات دردناک می‌تواند منجر به مشکلات سلامتی مانند درد مزمن، کمبود خواب و حتی بیماری قلبی شود.

 

پس از اولین شوک ناامیدی وشکست، روی پذیرش اتفاقی که افتاده است، کار کنید، چه چند دقیقه، چند ساعت، چند روز یا چه هفته طول بکشد. اگر خودتان یا دیگران را سرزنش کنید، یا فرض کنید که اتفاقاتی که افتاده مهم نبوده یا اتفاق خاصی نیفتاده است، پیشرفت به جلو دشوارتر خواهد بود. آنچه را که اتفاق افتاده است، آنچه که منجر به آن اتفاق شده و پیامدهای آن را بنویسید یا به آن فکر کنید. فقط حقایق را بدون سرزنش، داوری یا توجیه بیان کنید
•    اگر برای‌تان نوشتن یک شکل مفید برای بیان نیست، کسی را پیدا کنید که بتوانید با او صحبت کنید. یک دوست یا عضو معتمد خانواده، یا یک مشاور، می‌تواند در پذیرفتن اتفاق به شما کمک کند.
•    اگر قادر به پذیرش اتفاق نیستید، بررسی کنید تا ببینید چه چیزی مانع شماست. ببینید که می‌ترسید از پذیرش شکست چه اتفاقی بیافتد؟
•    ترس‌های غیرمنطقی یا بیش از حد را شناسایی کنید؛ آیا نگران این هستید که شکست، هوش و توانایی شما را زیر سوال می‌برد؟ آیا تصور می‌کنید که شما تنها کسی هستید که این شکست را تجربه کرده‌اید و مورد قضاوت قرار می‌گیرید؟ آیا نگران این هستید که اگر موفق نشوید، همه نسبت به شما ناامید شده یا علاقه‌شان را نسبت به شما از دست خواهند داد؟

بازنگری مثبت در واقع یافتن نکات مثبت در هر شرایطی، حتی در شرایط شکست است. به وضعیتی که احساس می‌کنید در آن شکست خورده‌اید، نگاه کنید و به روش‌های مختلف توصیف آن فکر کنید. «عدم موفقیت» یک اصطلاح ذهنی است. به جای گفتن «من در یافتن کار ناکام ماندم» بگویید «من هنوز کار پیدا نکردم» یا «من بیشتر از آنچه که امیدوار بودم به دنبال کار بوده‌ام» سعی نکنید تا اشتباهات خود را توجیه کنید، بلکه آنها را بدون قضاوت بیان کنید و به دنبال بهترین‌‌ها باشید.
•    راه دیگر برای تغییر مجدد اوضاع این است که بدانید چرا تلاش شما موفقیت آمیز نبوده است، سپس از آن اطلاعات برای تلاش مجدد استفاده کنید. تنها راهی که می‌توان یافت که چه چیزی درست عمل می‌کند این است که بدانید چه چیزهایی درست عمل نکرده و اشتباه بوده است.
•    عدم موفقیت فرصتی را برای یادگیری شما فراهم می‌کند تا اینکه آن را درست بدست آورید.
•    تمام ورزشکاران، دانشمندان و افراد موفق دیگری را که سعی کرده‌اند و شکست خورده‌اند را در نظر بگیرید، فقط تا زمانی که به هدف خود نرسیدند، می‌توانند پایدار بمانند. مثلاً مایکل جردن از تیم بسکتبال دبیرستان خود اخراج شد، ولی آنقدر سخت تلاش کرد تا به یکی از بزرگترین بازیکنان تبدیل شد.
•    سعی کنید از شوخ طبعی برای تشویق خود در هنگام خلوت استفاده کنید: مثلاً «خوب، من هنوز شغلی پیدا نکردم، اما در نوشتن نامه درخواست حرفه‌ای شده‌ام.». طنز یکی از عناصر اصلی مقاومت است: خندیدن با مهربانی به شما کمک خواهد کرد تا از بزرگترین آزمایشات عبور کنید.

 

اغلب با شکست، افراد تمایل ذارند که خود را سرزنش کنند، حتی گاهی خود را به نام‌هایی خطاب می‌کنند.. سعی کنید برخی از الگوهای تفکر منفی رایج را شناسایی کنید تا بتوانید با آنها کنار بیایید. این افکار ممکن است شامل موارد زیر باشد: در نظر گرفتن بدترین حالت («این وحشتناک است. به هیچ وجه نمی‌توانم درست انجام دهم.» یا برچسب زدن منفی («من یک شکست‌خورده و ترسو هستم»).
•    وقتی متوجه شدید که این نوع افکار را دارید، آنها را زیر سوال ببرید. آنها از یک مکان بحرانی منفی و مغرضانه بر می‌آیند. درعوض، از خود بپرسید «آیا این واقعاً صحیح است؟» به دنبال شواهدی برای اثبات یا رد این ادعاها باشید.
•    تأییدی را بنویسید که خلاف گفتگوی منفی باشد. اگر همچنان فکر می‌کنید که شکست‌خورده هستید، چیزی مثل «من یک فرد توانا هستم» را یادداشت کنید و آن را روی آینه خود بچسبانید. آن را با صدای بلند با خود بگویید تا بتوانید تفکر منفی خود را تغییر دهید.

آیا متوجه شدید که نمی‌توانید از فکر کردن درباره آنچه اتفاق افتاده است، دست بکشید؟ آیا مدام آن را در ذهن‌تان تکرار می‌کنید؟ به این پدیده که نشخوار ذهنی گفته می‌شود، باعث می‌شود به جای ارائه بینش در مورد کارهایی که می‌توانستید متفاوت یا بهتر انجام دهید، فقط احساسات منفی شما را تقویت ‌کند.
•    یادداشت کردن را امتحان کنید تا مانع از تفکرات منفی در شما شود. بیرون آوردن این تفکرت از سر و یادداشت کردن آنها روی کاغذ، می‌تواند کمی به شما کمک کند و هرگونه ترس اساسی را آشکار کند.
•    از مدیتیشن ذهن آگاهانه استفاده کنید تا شما را به زمان حال برگرداند. مدیتیشن به شما کمک می‌کند تا از نگرانی در مورد آنچه در گذشته اتفاق افتاده است دور شوید و به زمان حال توجه کنید.

ببینید چه اتفاقی افتاد که از از مسیر هدف‌تان خارج شدید؟ آیا می‌توان از آن جلوگیری کرد؟ به راه حل‌های احتمالی که می‌توانستید عملی کنید فکر کنید و پیامدهای آنها چه می‌توانست باشد. آیا انتظارات اولیه شما غیر واقعی بوده است؟ سعی کنید انتظارات خود را با عزیزان و هم تیمی‌های خود در میان بگذارید تا واقع گرایی آنها را اندازه گیری کنید.
•    اگر در کارتان نتوانستید به پیشرفت مورد نظرتان برسید، با سرپرست یا رئیس خود صحبت کنید و در مورد علت بحث کنید. با ایده‌هایی درمورد اینکه کجاها ممکن است شکست خورده باشید، و با سؤالاتی برای بهبود آینده همراه شوید.
•    اگر نتوانستید شغلی را می‌خواهید پیدا کنید، سعی کنید پروفایل‌های افرادی که آن شغل را دارند، مطالعه کنید. آیا آنها پیشینه تحصیلی متفاوتی نسبت به شما دارند؟ سالها تجربه دارند؟ آیا آنها در زمان دیگری وارد نیروی کار شدند؟
•    اگر در عشق خشکست خوردید، از خود بپرسید که آیا انتظارات غیرمنطقی از معشوق‌تان داشتید و فشار زیادی به او آوردید؟ .آیا احساسات او را درک می‌کردید؟ آیا او را در تمام مراحل حمایت می‌کردید؟

پس از تلاش برای یافتن دلایل عدم موفقیت گذشته خود، روی تعیین هدف واقعی‌تر برای آینده، تلاش کنید. دوست دارید در آینده به چه هدفی برسید؟ چه نوع اقداماتی از طرف شما می‌تواند موفقیت را برای شما جذاب‌تر کند؟ برای بررسی واقع‌بینانه و امکان‌پذیر بودن هدف جدید خود، با افرادی که به آنها اعتماد دارید، صحبت کنید.
•    مثلاً اگر هدف قبلی شما انتشار رمان تا پایان سال بود، سعی کنیدهدف جدید خود را بیشتر مدیریت کنید. برای این کار می‌توانید در برخی از کارگاه‌های مقاله‌نویسی ثبت نام کنید، یا یک ویرایشگر استخدام کنید.

 

با تمرین تضاد ذهنی، بین تفکر خوش بینانه و برنامه‌ریزی واقع بینانه تعادل برقرار کنید. ابتدا تصور کنید که هدف مورد نظر خود را، با زیبایی تمام کردید. اجازه دهید برای چند دقیقه موفقیت کلی را پیش‌بینی کنید. بعد، چرخ دنده‌ها را تغییر دهید و تمام موانعی را که ممکن است بوجود بیاید تصور کنید. پیش بینی معقول موانع رسیدن به اهداف، می‌تواند کمک کند تا با انرژی و توانایی بیشتری با موانع مقابله کنید. اگر هدف غیر منطقی باشد، این تمرین به شما این امکان را می‌دهد تا از آن خواسته دست بکشید و در عوض روی چیزهای قابل دستیابی‌تری متمرکز شوید.
•    شناخت موانع موجود بین شما و اهداف خود نباید به عنوان تفکر منفی یا ناسالم تلقی شود. تمرین تضاد ذهنی به شما کمک می‌کند یاد بگیرید که روی اهداف غیرقابل تحقق وقت نگذارید و به اهداف قابل تحقق بپردازید.

ایده‌های طوفان فکری و ایده‌ای را که محکم به نظر می‌رسد، انتخاب کنید. برای تست راه حل موجود در سر خود، از تضاد ذهنی استفاده کنید. ببینید که آیا منابع کافی برای اجرای طرح جدید دارید یا خیر؟. چه مشکلات جدیدی به وجود می‌آیند؟ چگونه آنها را حل خواهید کرد؟ چه چیزهایی باید قبل از شروع داشته باشید؟

 

برای تعیین هدف جدید، و برنامه جدید خود را تحکیم بخشید، و اهداف خود را تحقق بخشید. هنگامی که مراحل خود را به مرحله اجرا رساندید، زمان بگذارید و به پیشرفت‌تان فکر کنید. در تغییر رویکرد خود احساس راحتی کنید. شما همانطور که پیش می‌روید، در حال یادگری هستید و یک بخش طبیعی از این فرآیند، تنظیم و بهبود رویکرد شماست. چه به هدف خود برسید و چه مجبور شوید دوباره تلاش کنید، به سطح انعطاف پذیری بالاتری دست پیدا خواهید کرد.

 

مجله‌ی آموزش ایلیاد