پس از گذشت چند سال از این اتفاق، فضاپیمای دیگری مجدداً از همان نقطه عکس جدیدی گرفت که نشان میداد عکس گرفته شده در بیست سال پیش، تنها نتیجهی سایههای اتفاقی به وجود آمده در آن زاویهی خاص بوده است و تمدن باستانی در کار نیست. جالب اینجاست که با وجود عکس جدید، عدهای از معتقدین به وجود تمدن در مریخ، پا را از این فراتر گذاشته و نه تنها عکس جدید ناسا را نپذیرفتند؛ بلکه بر این باور بودند که عکس تازه گرفته شده، دروغ هست و فقط برای لاپوشانی قضیه ساخته شده تا فکر مردم را از این موضوع منحرف کند. مثالهایی از این دست فراواناند، مثل دستهای از افراد که بر این عقیده هستند که آمریکا برای پیروزی در جنگ سرد با روسیه، تصاویر دروغینی را منتشر کرد و در ماموریتی ساختگی مدعی پا گذاشتن انسان بر روی ماه شد. و یا با تحلیلهای سطحی از تصاویر ماموریتهای آپولو، شروع به گرفتن اشکال و ایراد از آنها میکنند. یا حتی آن دسته از افرادی که به شکل ناباورانه، هنوز به مسطح بودن زمین معتقدند!
حال چرا این مثالها گفته شد؟ در فضای مجازی و حتی فضای حقیقی جامعه، تحلیلهایی نظیر این در موضوعات مختلف به وفور دیده میشود؛ «
ویروس کرونا ساختهی دست بشر است»، «
کرونا ویروس برای کُند کردن چرخهای اقتصاد چین توسط دولت آمریکا ساخته شده»، «چین این ویروس را برای کنترل جمعیت کشورش درست کرده»، «این ویروس در فلان کتاب پیش بینی شده بود» و مثالهای از این دست. در ادامه به معروفترین این فرضیهها اشاره میکنیم.
شیرازهی فکری انسان به گونهای تکامل پیدا کرده که در گام نخست در صدد است که برای سختترین سوالها، آسانترین و نزدیکترین پاسخها را پیدا کند. در گام دوم با توجه به این که مغز بر اساس رابطهی علیت تکامل یافته و پذیرش اتفاقهای تصادفی برای وی، امری دشوار است؛ بنابراین تمایل دارد که پاسخی برای هر اتفاق و مشکلی که در اطراف میبیند پیدا کند، اما باید در نظر داشت ذهن ما تمایل چندانی ندارد که دلیل آن اتفاقات را صرفاً تصادف بداند و همیشه در تلاش است با یک پاسخ به ظاهر منطقی، برای دردها تسکینی پیدا کند. تصور کنید به کامپیوتری که همهی محاسبات را بر اساس الگوریتم از پیشتعیین شده انجام میدهد، گفته شود که یک عدد تصادفی را تولید کند. همانطور که در کامپیوتر از دادههای فیزیکی بیرونی و نه پردازشگر رایانه برای این امر استفاده میشود، مغز انسان نیز به سختی میتواند مفهوم مسئلههایهای کاملاً تصادفی را درک کند؛ همانطور که در دوران عتیق، انسانها تمایل داشتند دلیل زلزله و سیلها و خورشید گرفتگیها را تنبیه خدایان در نظر بگیرند، نه صرفاً یک پدیدهی طبیعی و تصادفی. در گام سوم تصور اینکه ذهن ما در حال فریب خوردن است، تصوری ناخوشآیند است، پس ذهن ما تلاش خواهد کرد که برای خود حس خوشایندی ایجاد میکند تا روابط اجتماعی فرد را سازمان بخشیده و در گروههای کوچک و بزرگ اجتماعی پذیرفته شود، همچنین با توجه به اینکه از دید بالا به قضیه نگاه میکند، تلخی بلا برایش کاسته خواهد شد. به این موضوع «
تئوری توطئه» گفته میشود.
واقعیت این است که شکل صورت انسان روی مریخ، تصادفی بوده و زایدهی ذهن ماست و «
نیل آرمسترانگ» در بیست ژوئیهی سال ۱۹۶۹ در ماموریت
آپولو ۱۱ واقعاً بر ماه گام نهاد و
زمین نیز کروی است! به احتمال قریب به یقین، ویروس کرونا هم نتیجهی یک روند زیستی از یک تصادف طبیعی بوده است. در تعاریف آمده است که هر گونه دلیلتراشی برای رخدادها به شکلی که اثبات یا رد آنها تقریباً غیرممکن باشد، نوعی از تئوری توطئه و شبهعلم خواهد بود، البته با توجه به اینکه واژهی تئوری در مجامع علمی تعریف بهخصوص خود را دارد، استفاده از این کلمه با تعریف علمی پذیرفته شده نیست و شاید واژهی «
توهم توطئه» کلمهی مناسبتری برای این مفهوم باشد.
ولی بیایید ادعاهایی که این روزها در بین مردم و غیرمتخصصین در مورد ویروس کرونا گفته شده را به چالش بکشیم، اولاً ساختن ویروسی با ویژگی منحصربهفرد برای کنترل جمعیت، به شکلی که قادر باشد تنها انسانهایی با بیماریهای زمینهای و افراد مسن را از پای در بیاورد، با توجه به علم حال حاضر ژنتیک، جای بحث دارد که آیا خود علم ژنتیک و زیستشناسی به این مرحله از پیشرفت رسیده است که ویروسی با چنین ویژگی خاصی تولید کند؟
دوم اینکه حتی اگر علم ژنتیک به این درجه از پیشرفت رسیده باشد و این ویروس عامدانه ساخته شده باشد، نیاز به تیم تحقیقاتی بسیار بزرگی دارد که با توجه به شفافیت حاکم بر جامعهی علمی و قوانین بازدارندهی پژوهشهای غیراخلاقی، امری بسیار دشوار بهنظر میرسد. البته در سوی دیگر ماجرا، باید به جنگهای بیولوژیکی که در تاریخ رخ داده است هم توجه کرد؛ اما با این اوصاف باز هم در حال حاضر اظهار نظر در این امر تا زمانی که اطلاعات محکم و قطعی منتشر نشود، گزافهگویی به حساب میآید.
سوم اینکه برای فرضیهی دروغ بودن ماموریتهای آپولو، مطالعهی جالب توجهی انجام شده که به فرمول «
دیوید گرایمز» مشهور است. این فیزیکدان، براساس یک الگوریتم ریاضی محاسبه میکند که چقدر محرمانه ماندنِ ساختگی بودنِ ماموریتهای آپولو میتواند محتمل باشد؛ بهعنوان مثال اگر این ماموریت ساختگی باشد، با در نظر گرفتن تعداد افرادی که از این امر اطلاع داشتهاند و مولفههای متعدد دیگر، احتمال سر به مهر باقی ماندن این راز محاسبه میشود؛ بر اساس محاسبات گرایمز و با توجه به تعداد افرادی که در این پروژه حضور داشتند، این راز میبایست بعد از سه سال و هشت ماه به احتمال ۹۵ درصد به رسانهها درز پیدا میکرد؛ اما تا به حال برای هیچ کدام از ادعاهای گفته شده توسط معتقدین به تئوری توطئه، این اتفاق نیافتده است. در هر صورت، اگر دستهای پشتپردهای برای انتشار ویروس کرونا وجود داشت، این موضوع خیلی زود فاش میشد.
گروهی از معتقدین به تئوری توطئه بر این باورند که
کرونا ویروس محصول اشتباه آزمایشگاه موسسهی ویروسشناسی ووهان بوده است. یکی از دلایلی که از سوی این گروه مطرح میشود، استناد به مقالهای است که در سال ۲۰۱۷ در مجلهی Nature چاپ شده و هشدار میدهد که در این آزمایشگاه، پژوهشهای خطرناکی در حال انجام است، در حالی که فاقد تدابیر امنیتی منطبق با استانداردهای جهانی است. ادعایی به این بزرگی، نیازمند مدارکی بیشتر و محکمتر از اطلاعات کنونی است و نباید فراموش کرد که با توجه به این که تعدد این هشدارها و حساسیتها در مورد آزمایشگاههایی مشابه انیستیتو ووهان، در سطح جهان زیاد است؛ ممکن است مصادف شدن این هشدار و شیوع کرونا ویروس، تصادفی باشد. در کل، پذیرش این فرضیه، نیازمند گذر زمان و اطلاعات بیشتری در این حوزه است.
خیل عظیمی از هممیهنان با وایرال کردن چند کتاب و فیلم در دنیای مجازی، بیشتر از سایرین به تئوری توطئه دامن زدهاند. در پاسخ به این ادعاها میتوان گفت؛ اولاً نباید این موضوع را فراموش کنیم که ویروسهای خانوادهی کرونا، ویروسهای جدیدی مربوط به امسال یا حتی مربوط به زمان شیوع سارس در سال ۲۰۰۲ نیستند؛ بلکه نام خانوادهی کرونا ویروسها از ۵۵ سال پیش در مقالههای علمی ذکر شده و همین ویروس با تغییرهای ژنتیکی که در آن رخ داده، باعث ظهور اپیدمیهای متفاوتی در سالهای بعد شده است. بنابراین یافتن واژهی کرونا در کتابهای قدیمی دال بر پیشبینی ظهور این بیماری نیست؛ ثانیاً هر چند اشاره به خفاش بهعنوان منشاء این ویروس در کتابها و فیلمهای هالیوودی در نگاه اول جالب به نظر میرسد، اما شایان ذکر است که فیلمهای علمی تخیلی، اساس علمی را تا حد امکان رعایت میکنند و با توجه به این که خفاش پستاندار مناسبی برای میزبانی ویروسها برای انتقال به انسان است، پس نخستین گزینهی مناسب برای انتقال ویروس از یک پستاندار به انسان در یک فیلم علمی تخیلی هم میتواند خفاش باشد. هر چند پژوهشها نشان داده که این ویروس به شکل غیرمستقیم و بهواسطهی یک مورچهخوار پولکدار اولین انسان را بیمار کرده است. مورچهخواری که خود توسط یک خفاش آلوده شده است.
علاوه بر این، احتمال یافتن واژههای خفاش و ووهان در یک کتاب یا یک فیلم از میان چندین میلیون نسخه کتاب و فیلم موجود، دور از انتظار نیست. همینطور یافتن جواب یک سوال در کتاب یا فیلم، زمانی قابل استناد است که بر جواب آن آگاه نباشیم. همچنان که دانشمندان حوزهی علم معتقدند، تصور و هیجان ناشی از اینکه پاسخ یک سوال را پیدا کردهایم، میتواند باعث بر هم خوردن تحلیل منطقی در ذهن شده و مغز ما را به راحتی فریب داده و انسان را به سمت تئوری توطئه سوق دهد؛ درست مثل کسانی که پس از تایید شدن یک نظریهی علمی در جستجوی سرنخهایی از آن در کتب آسمانی هستند؛ در حالی که پیش از پارادایم شدن آن نظریهی علمی، یافتن ردپای آن موضوع، در همان کتب بسیار بعید بهنظر میرسید.
البته ناگفته نماند که هیچ کدام از این تحلیلها به صورت قطع نمیتواند فرضیههای مربوطه را تایید یا رد کند و ویژگی مشترک اکثر تئوریهای توطئه، همین غیرقابل اثبات بودن است؛ شاید در آینده بتوانیم به شواهد و اسنادی دست یابیم که احتمال صحت این فرضیات را افزایش دهد. ولی تا آن زمان، هیچ عقل سلیمی بدون داشتن مدرک و سند، چنین نظریاتی را باور نمیکند. در پایان، اظهار نظرها توهمآمیز در مورد موضوعات، بسیار شایع است و کسی نمیتواند جلوی این بحثهای غیر علمی را بگیرد؛ اما اظهارنظرهای کذب غیر علمی میتواند آثار مخرب بسیاری بر روی روان جامعه بگذارد. چنانکه که فرد با دریافت پیاپی حس بیاعتمادی نسبت به دنیای پیرامون، دچار وسواسهای فکری شدید شده؛ به گونهای که در آینده فقط همین نظرهای توهمگونه به وی احساس آرامش و آگاهی خواهند داد. این داستان تا جایی پیش میرود که این افراد در درک حقایق واضح علمی هم دچار تردید شده و اصطلاحاً به کسانی تبدیل میشوند که خودشان را به خواب زده و هیچ راهی برای بیدار کردن این دسته از افراد وجود ندارد؛ درست مثل
معتقدان به زمین تخت!
نوشته | سامان قدسی - مجله علمی ایلیاد |
مجله ایلیاد رادر اینستاگرام دنبال کنید...مجله ایلیاد رادر تلگرام دنبال کنید...مجله ایلیاد رادر آپارات دنبال کنید...مطالب مشابه● آیا عدد ۱۳ واقعاً نحس است؟● آیا علم عشق در نگاه اول را تایید میکند؟● آیا تنبیه بدنی کودکان در تربیت آنها موثر است؟● با این مکانیسم، جوان بمانید● ماسک زدن بر روی رفتار انسانها تاثیر داشته است● غمگینی و تنهایی بیش از سیگار انسان را پیر میکند● چرا خرافات را باور میکنیم؟● حال روز مردان پس از پدر شدن چگونه است؟● پنج راه برای مقابله با استرس● طالعبینها چگونه آیندهی ما را پیشگویی میکنند؟ادامه تحصیل در استرالیاادامه تحصیل در انگلستانادامه تحصیل در امریکاادامه تحصیل در کاناداادامه تحصیل در نیوزیلندجدیدترین مطالب● آمار سرقت پس از قانون کاهش مجازات ● چطور لکههای مداد را از روی دیوار پاک کنیم؟● غلبه بر یکی از محدودیتهای قانون اول ترمودینامیک● باکتریها چگونه به مغز حمله میکنند؟● دانشمندان گامی دیگر به اینترنت کوانتومی نزدیکتر شدهاند● چطور ویتامین B12 مورد نیاز بدنمان را تامین کنیم؟● ورود اورانیوم به خاک چه ارتباطی با کودهای کشاورزی دارد؟● آیا گیاهان هم صدا دارند؟● چطور در خانه توت فرنگی بکاریم؟● شواهد جدید برای مدل استاندارد کیهانشناسی● چطور جلوی استفراغ شیرخوار را بگیریم؟● سیارهی ناهید فعالیتهای آتشفشانی دارد● چطور برای یک سفر کمپینگ آماده شویم؟● قدیمیترین نشانههای برخورد شهابسنگها با زمین● تصویری فوقالعاده از یک برج پلاسمایی بر روی سطح خورشید● چگونه با عدم تعادل شیمیایی در مغز برخورد کنیم؟● کشف درخشان و داغِ جیمز وب● پنج فایدهی دارچین برای سلامتی● کدام حیوان بلندترین گردن را در قلمرو حیوانات داشته است؟● چطور رادیاتور خودرو را تخلیه و تعویض کنیم؟